شعر حضرت ام البنین (کردی )

شعر حضرت ام البنین (کردی )
  مادر روز‌های دلتنگی بانوی گریه‌های طولانی‌ می‌شد از موج اشک هر روزت اسمان مدینه طوفانی بسکه با سوز روضه می‌خواندی پا به پایت مدینه می‌نالید چشم‌های غسی مروان هم گاهی از گریه‌ی تو می‌بارید اسمان را به گریه وا می‌داشت چشم ابری و اه هر روزت چشم خاکی و غصه دار بقیع‌ می‌نشسته به راه هر روزت کربلا بود و روسفیدی تو لحظه امتحان سخت خدا پسرانت یکی یکی …
ادامه مطلب

شعر حضرت ام البنین (قاسمی)

شعر حضرت ام البنین (قاسمی)
وحید قاسمی  خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین گیر شدن، علت خونین بالی ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست گفتن از بی کسی ات حال بکاء می خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می گیرد چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد!؟ گفتنش نیز به جان، غصه و غم …
ادامه مطلب

شعر حضرت ام البنین (سیار)

شعر حضرت ام البنین (سیار)
محمدمهدی سیار دوباره گفتم : دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم : جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی : "به روی چشم عزیز!" فدای چشمت ، چشم تو بی بلا مادر مدام بر لب من "ان یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رخت دور ، بهتر از جانم! بدون خُود و زره نشنوم به صف زده ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم... شنیده ام که …
ادامه مطلب

شعر حضرت ام البنین (سهرابی )

شعر حضرت ام البنین (سهرابی )
محمد سهرابی صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد بر شعر پرده غیرت روح الامین کشد ذیل مقام توست بلندای آسمان حاشا که دامن تو به روی زمین کشد خاموش نیست شب چو ببیند ز شمع سوز مروان به بانگ شیون تو آفرین کشد ! تدبیر جنگ نیز بود در ستارگان طفل تو اسب فاجعه را زیر زین کشد آهو ز احترام به صحرا نمی رود گر چادر تو پای …
ادامه مطلب

شعر حضرت ام البنین (رحیمیان)

شعر حضرت ام البنین (رحیمیان)
محمد حسین رحیمیان  السلام ای مادر ایثار یا ام البنین دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین  وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین تو همانی که به عشق قبله عالم حسین تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین خوش به حال هر که چون تو …
ادامه مطلب

شعر حضرت ام البنین (پرچمی)

شعر حضرت ام البنین (پرچمی)
  محمدجواد پرچمی گداى خوشه چینم تا قیامت خرمن او را که حسرت می کشد فردوس عطر گلشن او را چنان مشکل گشا ، باب الحوائج ، کاشف الکرب است گرفتند اولیا الله عالم دامن او را  ندیدم سربلندو سرفرازى را مگر اینکه بدیدم محضر ام البنین خم گردن او را معین گشته مزد فاطمیه دست این بانوست که معنا کرده سفره دار زهرا بودن او را امیرالمومنین همسر ، …
ادامه مطلب

شعر ام البنین (حسن لطفی)

شعر ام البنین (حسن لطفی)
حسن لطفی به تیغی حیف گیسویت گُسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند بهارم را چِسان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز و کردند …
ادامه مطلب

شعر حضرت ام البنین (ژولیده)

شعر حضرت ام البنین (ژولیده)
حمود ژولیده آن کنیزم که در سرای علی همچو زهرا شدم فنای علی  ریختم عشق را بپای علی شد همه هستی ام فدای علی کودکانی که پرورانیدم همه را بر حسین بخشیدم چونکه طفلان من بزرگ شدند با غم بی کفن بزرگ شدند با هزاران محن بزرگ شدند زیر دست حسن بزرگ شدند دوره های دفاع را دیدند راه و رسم جهاد فهمیدند داشت مولا از این جهان میرفت  روح …
ادامه مطلب

شعر شور برای حضرت ام البنین

شعر شور برای حضرت ام البنین
شور و واحدِ وفاتِ حضرتِ امّ البنین سلام الله علیها بی بی امّ البنین بعدِ زهرا تو فقط لایقِ حیدر شدی تو تسلّایِ دلِ  فاتحِ خیـــبر شدی اومدی مـــادرِ عبّاسِ دلاور شدی   برایِ حیدر شدی پُشت و پنــاه چارتا پسر یعنی که چارتا سپاه هرکی اباالفضل و میبینه میگه پســر شبیــهِ حیـــدره به ولله اومدی خونه حیدر سر و سامون گرفت آسمــون پیشِ قدم های تو بارون گرفت مــادری …
ادامه مطلب

بعد از رسول حرمت آل عبا شکست

بعد از رسول حرمت آل عبا شکست
  بعد از رسول حرمت آل عبا شکست دست قضا ، شیشه ی شرم و حیا شکست آتش گرفت باب نزول ملائکه در سست شد به ضرب لگد از جفا شکست یا ایهاالرسول بخوان واقعه که چون مسمار در ، سینه ی خیرالنسا شکست سنگی که حرمت رخ آیینه را نداشت با سیلی ای که زد رخ آیینه را شکست گوشواره ای که بود ضریح طواف حور یا رب به …
ادامه مطلب