ادامه مطلب
زلال سخاوت امام حسن(ع)
خورشید خسته از حضوری طاقت فرسا، پشت تپّه های شنی افق ناپدید شد. کاروان از حرکت بازایستاد. صدای یکنواخت زنگ شتران قطع شد. پشت سر، کویر بود و پیش رو واحه ای با درختان خرما و برکه ای کوچک. ستاره ها تک تک در آسمان ظاهر شدند. کاروانیان کنار برکه وضو گرفتند. شتران با ولع آب می نوشیدند. کسی اذان گفت. بعد از نماز آتشی برافروخته شد و حلقه …