نام مبارک امام مجتبی علیه السلام یعنی «الحسن» هدیه جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بوده1 و این نام در دنیا نبوده بلکه از نامهای اهل بهشت است.2 نام «حسن» مربوط به ملکوت عالم است نه عالم ناسوت و ماده. و به حکم آن که «الاسماء تنزل من السماء»نامها از آسمان نازل می شوند. نام مبارک امام حسن علیه السلام از ملکوت عالم بوده و بر انسانی ملکوتی نهاده شده که ما فوق ماده و طبیعت است. و در حدیث آمده است که پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: «سمّی الحسن حسناً لأنّ باحسان اللّه قامت السموات و الارض»3؛ یعنی امام حسن، حسن نامیده شد. زیرا «احسان» خدای متعال سبب پایداری آسمان ها و زمین می باشد. این حدیث شریف حسن بودن را اشاره به مقام «احسان» می داند. و برخی از روایات دیگر نیز ویژگیهائی برای امام مجتبی علیه السلام بیان کرده اند که دقیقاً بر همان مقام «احسان» تطبیق می کند که در ادامه این مقاله ذکر خواهد شد.
در کتاب های سیر و سلوک که به بیان درجات و مقامهای بین انسان و خداوند می پردازند. مقام احسان را جزو بالاترین درجات برای سالک الی اللّه قرار می دهد.
خواجه عبداللّه انصاری در رساله صد میدان، میدان پنجاه و چهارم را احسان قرار داده و می فرماید: نتیجه طمأنینه و مراقبت آن است که احسان پدید آید. احسان آن است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در پاسخ روح القدس، فرمود: «الاحسان ان تعبداللّه کانّک تراه»؛ یعنی خدای را چنان بپرستی که گویا او را می بینی و کسی به این مقام دسترسی پیدا می کند که غرق دریای توحید باشد.4
وی در جای دیگر گوید: «تمامی عرفان و تصوّف در یک کلمه احسان خلاصه می گردد، زیرا همه تلاش عرفان چه در باب عبادات و چه معاملات آن است که انسان به مقام مشاهده برسد و مشاهده همان احسان است. کسی که به احسان نرسد گویا در عرفان قدمی برنداشته است. اما هرگاه انسانی خداوند را آنگونه که سزاوار است عبادت نماید، خداوند نیز پاداش او را به نظر به وجه اللّه می دهد.5
بنابراین «احسان» یعنی مقام مشاهده ربّ. و هرکس در تمام احوال و اعمال خود خداوند را ببیند او به درجه احسان رسیده است. برخی از عرفای بزرگ گویند: «احسان یعنی مقام شهود، و نتیجه این شهود عبارت از روشن شدن حقایق آنگونه که هستند می باشد. و صاحب مقام احسان هرچیز را آن گونه که هست می شناسد.6
البته روشن است که مقصود از شهود ربّ، شهود با چشم ظاهری نبوده بلکه شهود با چشم دل و توجه به حضور دائمی خدای متعال است.
باتوجه به آنچه گذشت وقتی گفته می شود امام مجتبی علیه السلام حسن است و صاحب مقام و درجه احسان است، مراد آن است که آن حضرت همیشه و در هر حالتی گویا خدای متعال را می دیده و ناظر بر اعمال و رفتار خود می دانسته است. حضرت امام مجتبی علیه السلام عابدترین انسان زمان خود بود،7 و در عبادت خود نه تنها کلام خدای متعال را می شنید و پاسخ می داد.8 بلکه در عبادت خود، خداوند را مشاهده می کرد بطوری که حتی عده ای از آن حضرت نیز طلب می کردند طوری خداوند را برای آنان معرفی کند که آنان نیز بتوانند به این مقام احسان دسترسی پیدا کرده و گویا خداوند را ببینند.9
حضرت امام مجتبی علیه السلام در دعاهای خود نیز خداوند را طوری معرفی می کند که خدا آشکار است امّا چشم یارای دیدن او را ندارد.10 و این است وصول به مقام احسان.
آنکس که به منزل احسان راه یابد در واقع به حرم الهی رسیده و اگر خدا را در جای دیگر نتوان یافت صاحب این مقام همیشه خداوند را در حرم خود می یابد. در واقع حرم خداوند دل انسان است و اگر غیر خداوند در حرم او راه نیابد، صاحب حرم حضور خواهد داشت. نمونه های کوتاهی از احسان این است که:
احسان در دعا به ابتدا نمودن به همسایه است.
احسان در عمل آن است که خداوند را در عمل خود حاضر ببینی.
احسان در انفاق آن است که بدانی آن مال مال خداوند است، نه مال شما. و انسان تنها وسیله و واسطه ای بیش نیست.
احسان در اخلاق آن است که جز نیکی و گذشت روشی نداشته عفو از لغزش، پذیرش عذر، چشم پوشی از خطای دیگران جزو اولیات او باشد.
انسان محسن کسی است که از اصالت خانوادگی برخوردار و با ریشه ای همراه با کرامت و مکارم اخلاق باشد.
جدال احسن نیز یعنی طوری جدال کردن که گویا خدا را دیدن و جدالی جدال احسن است که اسماء الهی اعم از ثبوتی و سلبی و تضاء اسماء را ببیند و مقتضای این سماء را نیز در یابد.
قرآن مجید احسان را نتیجه ایمان و عمل صالح قرار داده و باتوجه به آنکه ایمان درجه اول با ایمان درجه آخر بسیار تفاوت دارد و تقوای ابتدائی با تقوای انتهائی فاصله بسیار زیاد دارد. قرآن مجید احسان را نتیجه ایمان درجه آخر و بالاترین مرتبه تقوی قرار داده است.11
وقتی گفته می شود هرکس خود را تسلیم خدای متعال نماید او محسن خواهد بود. شاید به این معنا باشد که او مشاهد ربّ خود است.12
و حسنه ای که برخی در دنیا و آخرت می طلبد همین مقام است.13
و اگر بالاتر از صفت عالی چیزی وجود ندارد و افضل التفضیل صفت عالی است ولی قرآن می فرماید: «للذین احسنوا الحسنی و زیاده»؛14 یعنی برای صاحب مقام احسان بهترین پاداش و بیش از آن وجود دارد. آیا مقصود از «بیش از بهترین» چه چیزی جز مشاهده و نظر به جمال یار می تواند باشد؟!
و چون صاحب مقام احسان جز احسان و نیکی و زیبایی نمی بیند به همین جهت حضرت زینب علیهاالسلام نیز فرمود: جز خوبی چیزی ندیدم. و حضرت مجتبی علیه السلام نیز علی رغم سختی ها و فشارها جز خوبی و رضایت الهی چیزی ندید.
در پایان توجه به این نکته نیز لازم است که احسان دارای سه مرتبه است. مرتبه کمترین احسان آن است که آنچه را سزاوار است آنگونه که سزاوار است برای کسی که سزاوار است انجام دهیم. یعنی انجام امر الهی و دوری از نهی خدای متعال.
مرتبه متوسط احسان آن است که خداوند را طوری عبادت کند که گویا خداوند را می بیند. که این را قرب نوافل گویند.
مرتبه اعلای احسان آن است که خداوند را طوری عبادت کند که او را ببیند و این را قرب فرایض گویند. یعنی «لم اعبد ربّاً لم اره» من خدائی که ندیده باشم نمی پرستم. در این مرتبه دیگر کلمه «گویا» وجود ندارد، بلکه مشاهده حقیقی است. اما رویت ماه در آسمان است نه بر روی زمین و در طشت آب همانند کسی که روی زمین نگاه می کند و دنبال خورشید می گردد. خورشید را باید در آسمان دید و خدای متعال را باید در عبادت یافت. و معرفت قلبی است که انسان را به خدا می رساندند معرفت علمی.
آخرین مرتبه احسان که همان مشاهده حقیقی است، اوّلین مرتبه ولایت است و صاحب چنین مقامی ولیّ کامل خداوند و امام برحقّ و برطرف کننده حجاب های ظلمانی و نورانی از دیدگان سالکان کوی طریقت می باشد.15
پی نوشت ها:
1. مسند الامام المجتبی(ع)، ص 22.
2. همان، ص 25.
3. رسائل فارسی خواجه عبداللّه انصاری، ج 1، ص 298
4. منازل السائرین، با شرح کاشانی، ص 321.
5. فتوحات مکیه، باب 69، ج 7، ص 421.
6. مسند الامام المجتبی(ع)، ص 126.
7. همان.
8. همان، ص 490.
9. همان، ص 595: یا باطناً فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه و یا باطناً لیس یخفی و یا ظاهراً لیس یری.
10. لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا و عملو الصالحات ثم اتقوا و آمنوا ثم اتقوا و احسنوا واللّه یحب المحسنین. (مائده/ 93)
11. و من یسلم وجهه الی اللّه و هو محسن...(لقمان/ 22)
12. ربّنا آتنا فی الدّنیا حسنة و فی الآخرة حسنة، (بقره/ 200)
13. یونس/ 26.
14. اشاره است به حدیثی در باره امام مجتبی(ع)، ر.ک: مسند الامام المجتبی(ع)، ص 26.