ادامه مطلب
شعر ماه رمضان قاسمی
به کورهراهم و چشمان سر به راه ندارم چراغ راه، در این جادهی سیاه ندارم ببین خراب شده هر پلی که پشت سرم بود ! پناه آخر من شو؛ پناهگاه ندارم رفیقِ راه، مرا با فریب، چاهنشین کرد بگیر دست مرا؛ جز تو خیرخواه ندارم برای بارشِ شبگریههای بی کسیِ خود به غیرِ گوشهی محراب، سرپناه ندارم همیشه آهِ خجالت کشیدهام که فقیرم ببخش، بینِ بساطم به غیرِ آه ندارم …