ادامه مطلب
شعر امام زمان
به پایت ریختم اندوه یک دریا زلالی را بلور اشک ها در کاسه ماه هلالی را چمن آیینه بندان می شود صبحی که بازآیی بهارا! فرش راهت میکنم گل هاي قالی را نگاهت شمع آجین میکند جان غزالان را غمت عین القضاتی میکند عقل غزالی را چه جامی می دهي تنهایی ما را جلال الدین! بخوان و جلوه ای بخشای این روح جلالی را شهید یوسفستان توام زلفی پریشان کن …