نمونه ای از کرامات امام رضا(ع)

«ابان بن صلت» گزارش کرده است که من دربان حضرت رضا(علیه‌السّلام) در خراسان بودم به معمر گفتم اگر صلاح بدانى به آقا علی بن موسى الرضا(علیه‌السّلام) پیشنهاد كنى از لباسهایی كه پوشیده جامه‏‌اى به من ببخشد و مقدارى از درهم‌هایی كه به نام ایشان سكه زده‏‌اند، به من لطف فرماید. معمر به من گفت: خدمت حضرت رضا(علیه‌السّلام) رسیدم بلافاصله و قبل از این‌كه من چیزى بگویم فرمود: معمر، آیا ریان میل ندارد كه از لباس‌هاى خود به‌ او بدهم و از درهم‌هایی كه به نام ما سكه زده شده به او ببخشم؟ عرض‌ كردم سبحان اللَّه هم اكنون از من همین تقاضا را می‌كرد.

امام(علیه‌السّلام) خندید و فرمود: مؤمن را خدا توفیق می‌دهد و وسیله بر آوردن حاجتش را فراهم می‌نماید، بگو بیاید.

ابان می‌گوید: پس من‌را وارد كرد سلام كردم جواب داد و لباسی به من داد و همین كه از جاى حركت كردم سى درهم در دست من گذاشت».[1]

 

 

«ابو محمّد غفارى» می‌گوید:  به شدت مقروض بودم و با خود گفتم، راه چاره‏‌اى براى پرداخت قرضم ندارم، مگر پناه ببرم به مولایم علی بن موسى الرضا(علیه‌السّلام). سحرگاه به منزل آن جناب رفتم اجازه خواستم، اجازه داد همین كه وارد شدم قبل از این‌كه چیزى بگویم فرمود: ابو محمّد می‌دانم منظور تو چیست، قرضت به گردن ما. شب كه شد براى افطار غذا آورده شد و با هم خوردیم سپس فرمود: امشب این‌جا می‌خوابى یا می‌روى؟ عرض كردم آقا اگر حاجت من‌را روا سازى رفتن برایم بهتر است. دست زیر فرش برد و مقدارى پول به من داد. گرفتم و خارج شدم نزدیك چراغ رفته نگاه كردم، تمام طلاى ناب قرمز و زرد است، اول دینارى كه به دستم رسید روى آن نوشته بود: «ابو محمّد پنجاه دینار است كه بیست و شش دینار آن براى قرضت و بیست و چهار دینار دیگر براى مخارج خانواده‏‌ات.».[2]

 

 

1. زندگانى حضرت امام رضا(علیه‌السّلام) قسمت معجزات، ترجمه بحار الأنوار/ علامه مجلسی.
2. داستانهايي از كرامات امام رضا(عليه‌السلام)/ علي يزدي.

۵
از ۵
۱۰ مشارکت کننده