شهید علی اکبر نظری ثابت

 

شهید علی اکبر نظری ثابت در سال ۱۳۴۴ در شهر مقدس قم به دنیا آمد. سال هایی که حضرت روح الله)ره( در پای درس عرفان و فلسفه و فقه و تفسیر، آهنگ قیام و جهاد فرموده بود، سربازانش در دامان شیرزنان محل ههای محروم نشین، شیر غیرت و مبارزه م ینوشیدند و قدم به قدم الفبای ایثار و استقامت تاریخ چهارده قرن تشیع را هجّی م یکردند. علی اکبر در این سا لها و در فراز و فرود حادثه های دهه تبعید و تعقیب و گریز مبارزان در کوچه پس کوچ ههای محل های غیرتمند به نام دروازه ری واقع در خیابان آذر قم، در کنار همکلاس یها و دوستان خود در خانواده ای مستضعف و بسیار زحم تکش
بزرگ شد. وی دوره ابتدایی را در مدرسه میرزای قمی و دوره راهنمایی را در مدرسه سلامت گذراند و سال اول دبیرستان را در مدرسه حکیم نظامی قم سپری کرد. در همه سال ها شاگردی ممتاز، با استعداد و نمونه بود. کار و تلاش و غیرت، جوهره ذاتی او بود و آموخته بود که با عزت نفسی بالا، در هیچ موقعیتی فرص تها را از دست ندهد. تابستا نها، علی رغم مخالفت پدر، کار م یکرد تا از درآمد به دست آمده در بنایی و برق کشی و ساندویچ فروشی، مخارج تحصیل خود را فراهم کند. نوجوان بود که در راه مبارزه با رژیم طاغوت قرار گرفت. درگیری با مأموران رژیم شاه، تعقیب و گریز با ساواک، سوزاندن
لاستیک، شعارنویسی روی دیوار، تکثیر و توزیع اعلامیه و نوارهای امام و هر کاری که از عهد هاش برمی آمد، دنیایی پرشور و حرارت، در عرصه مبارزه را پیش روی علی اکبر نهاد؛ دنیایی که شخصیت به ظاهر کوچک و کودک او
را، در کوره حوادث انقلاب آبدیده و بزرگ ساخت. پس از پیروزی انقلاب، نگهبانی و بازرسی از جاد ههای مهم شهر قم و همچنین نگهداری و حفاظت از برخی مراکز اداری شهر را در کنار دیگر بسیجیان و نیروهای مردمی و
خودجوش شهر بر عهده گرفت. شروع جنگ و اشغال خرمشهر، چیزی نبود که خون غیرت را در رگ هایش به جوش نیاورد. در اولین فرصت، پدر را قانع ساخت و با گروهی مردمی به خرمشهر در جبهه کوت شیخ اعزام شد. پس از
پایان مأموریت به قم بازگشت و در سپاه قم مشغول خدمت شد و مدت زمانی اندک نگذشته به پادگان ۱۹ دی اعزام شد. پس از گذراندن دور ههای آموزشیبرای نخستین بار به صورت رسمی، در عملیات فتح المبین شرکت جست
و در مراحل نخست عملیات از ناحیه پا مجروح شد. پس از بهبودی کامل،جامه سبز و مقدس پاسداری از انقلاب را بر تن کرد و با اشتیاق فراوان به جبهه اعزام شد. در نخستین اعزام رسمی با عنوان نیروهای سپاه، جذب واحد اطلاعات عملیات تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام شد. نخستین عملیا تهای شناسایی او پس از طی مراحل آموزش، منطقه عملیاتی محرم بود که در آن خوش درخشید و شگفتی فرماندهان را با استعداد و دقت خود برانگیخت. با سرعت تمام، مراحل پیشرفت را طی کرد و در عملیات خیبر با انتخاب و اصرار شهید مهدی زین الدین و در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به عنوان جانشین واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام مشغول به کار گردید.
همه این امتیازات و افتخارات با توجه به سن اندک او، محصول زیرکی و دقت و بیشتر از آن، معنویت و خودساختگی بالای او بود که همه نزدیکان او به آن اعتراف داشتند. در عملیات والفجر مقدماتی، پس از تلاش خالصان های برای احداث خاکریز، از ناحیه پا مجروح شد و مدت چند ماه سختی جراحت را به جان خرید. پس از آن در عملیات والفجر چهار و عاشورای دو جراحتی عمیق برداشت؛ تا جایی که تا نزدیکی مرز شهادت رفت. همچنین در عملیات بدر، از ناحیه دست مجروح شد. مجموعه لیاقت ها و استعدادهای کم نظیر و شخصیت استوار و قوی اش در کنار معنویت و پارسایی عجیب او، باعث شده بود علی اکبرِ بیست و دو ساله، یکی از فرماندهان برجسته، زیرک و برنامه ریز لشکر ۱۷ به شمار آید؛ تا آنجا که در بیشتر تصمی مگیر یها و مراحلِ اجرا و اقدام، به عنوان بازویی پرتوان و عنصری مطمئن شناخته می شد. شخصیت جذاب
و معنوی و روحیه خاکی و بسیجی اش در کنار همه آن امتیازات اخلاقی و نظامی، از او شخصیتی جامع و کامل ساخته بود؛ به نحوی که مورد توجه بیشتر فرماندهان و بسیجیان لشکر ۱۷ قرار گرفت. این امتیازات بالا، مانع از آن نبود تا او، اخلاص و روحیه ایثار و صمیمیت خود را فراموش کند. سخ تترین کارها را به تنهایی بر عهده می گرفت و بدون هیچ توقع و غروری آن را به بهترین شکل به انجام م یرساند. سرانجام این روح ناآرام و پرتلاطم، در سن بیست و دو سالگی و در شب شانزدهم اسفند ۱۳۶۴ در منطقه عمومی فاو و در حین اجرای عملیات والفجر هشت، از کالبد مطهر و پاکش پرواز کرد و بریده از دنیا،
رو به دیار باقی بال گشود و در تجارت عظیمی که با خدای خود کرده بود، به بهای جان، متاع جاودانه و ردای افلاکی شهادت را ستاند.
جسم ناآرام و پاکش در گلزار علی بن جعفرعلیه السلام قم، درست همان جایی که چند روز قبل از شهادت خود، آن را به مادر و همسرش نشان داده بود.

۵
از ۵
۲۸ مشارکت کننده