پاسخ به شبهه ضدعفونی کردن حرمهای مطهر
مقدمه:
آنچه مسلم است، اینکه عصر ما، اولین و آخرین عصری نیست که بیماری مرگآور درآن شیوع یافته است و جان آدمیت را تهدید میکند. در این عصر مهمترین اصل زندگی مردم حفظ اولولیتهاست، حفظ جان از بیماری، و حفظ اعتقادات از تفکرات واهی که بیماری را سختتر میکند.
انسان می تواند با بیماریها سرکند، میتواند با قحطی و گرسنگی و همه سختیها بجنگد، اما یقینا انسان نمیتواند لحظهای بیخدا باشد، چون سرمنشأ همه دردها بیخدایی است و اینکه انسان خود را بیپناه مییابد هرچند قدرتمند باشد، نقطه اتکاء انسان در سختیها خداست. در این مقاله به یک مورد از شبهات کرونایی پاسخ داده شده است.
شبهه:
حرمهایی که روزی دارالشفای بیماران و پناهگاه حاجتمندان معرفی میشد، امروزه باید توسط مواد ضدعفونی، عفونتزدایی شود تا مبادا مردم به بیماری مبتلا شوند! گندزدایی و تعطیلی این مراکز برای پیشگیری از بیماری، چگونه با دارالشفا بودن آن سازگار است؟!
پاسخ:
اولا؛ از نظر مبانی محکم و متقن دینی و انبوه تجارب شخصی مؤمنان، جای تردید نیست که ارواح پاک صالحان و اولیای الهی (علیهم السلام) واسطه بسیاری فیضها و خیرهای مادی و معنوی از جانب خداوند متعال است. دعای این انسانهای وارسته به اجابت نزدیکتر، و شرافت و نیرومندی روحی آنان در دستگیری از نیازمندان و توسل جویان، بسی بلندتر است و این آثار معنوی به خواست خداوند و به واسطه قدرتی است که او به آنان در اثر بندگی عطا کرده است. شرف بندگی و صداقت آنان، چنان به خداوند نزدیکشان کرده که موهبت واسطهگری در فیض الهی به آنان عطا شده است.
حرمها، مراقد و مقاماتی که به نام آنان برپا گشته از آن جهت که به آن خوبان منتسب است، محترم و شریف است؛ اما یقیناً اگر اثری در توسل به آنان وجود دارد، به آن مکانها منتسب و مستند نیست؛ بلکه به ارواح پاک آنها مستند است. شرط توسل به ارواح اولیا، حضور در حرم یا مقبره خاصی نیست و در هر زمان و هر کجا میتوان به ارواح پاک آنان توسل جست.
دارالشفا بودن حرم، به وجود صاحب حرم است، نه سنگ و آجر حرم! هرچند سنگ و آجر حرمها هم به سبب انتساب آن به صاحب حرم، محترم است؛ اما هرگز برای سنگها و چوبها به خودی خود اثری نیست!
ثانیا؛ از رعایت اصول بهداشتی در همه جا نیکو و لازم، و در هنگام حضور در مسجد یا حرمهای اولیای الهی نیکوتر و واجبتر است، زیرا بیاعتنایی به بهداشت و آراستگی نه تنها آن محیط را برای دیگر افراد آلود میکند، بلکه نوعی بیاحترامی و قدرناشناسی به صاحب حرم نیز محسوب میشود.
با مراجعه مختصر به کتابهایی مثل مفاتیحالجنان، کامل الزیارات و دیگر کتابهایی که در آداب زیارت نگاشته شده، به وضوح مشاهد میشود که برای حضور در حرمهای ائمه و دیگر اولیای الهی، آداب خاصی ذکر شده است. مهمترین آداب زیارت حرمها، غسل و وضو است.
آلوده ساختن مساجد و حرمهای اولیای الهی به هر شکل ممکن، گناه کبیره شمرده شده، بنابراین دارالشفا بودن مراقد و حرمهای اولیای الهی به معنای این نیست که هر فرد آلودهای میتواند در آن وارد شود، در مورد بهداشت غذاها نیز از ائمه اطهار (علیهمالسلام) احادیتی نقل شده که به سه موردآن اشاره میشود.
«رساله ذهبیه»، امام رضا (علیهالسلام)، مجموعه بیانات ارزشمند علمی و پزشکی امام رضا است که در آن با شرح خواص غذاها و نوشیدنیها، راهکارهای بهزیستی، بهداشت و سلامت را به انسان میآموزد.
برای نمونه به برخی از احادیث اشاره میکنیم: قالَ أمیرُالْمُؤمِنین (علیه السلام): «مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکْثُرَ خَیْرُ بَیْتِهِ فَلْیَتَوَضَّأْ عِنْدَ حُضُورِ طَعامِهِ، یَعْنی غَسَلَ یَدَیْهِ): کسی کـه دوسـت دارد، خیر و برکت خانهاش زیاد شود، هنگام غذا دستهای خود را بشوید»
قالَ أبُوعَبْدِاللّه (علیه السلام): «اِغْسِلُوا أیْدِیَکُمْ قَبْلَ الطَّعامِ وَبَعْدَهُ فَإنَّهُ یَنْفِی الْفَقْرَ وَیَزیدُ فِی الْعُمْرِ»: دستهای خود را قبل از غذا و بعد از آن بشویید؛ زیـرا این کار فقر را از بین میبـرد و عمر انسان را زیاد میکند.
عَنْ أبِی الْحَسَنِ الرِّضا (علیه السلام) قالَ: «مَنْ أخَذَ مِنَ الحَّمامِ خَزَفَةً فَحَکَّ بِها جَسَدَهُ فَأصابَهُ الْبَرَصُ فَلایَلُومَنَّ إلاّ نَفْسَهُ، وَ مَنِ إغْتَسَلَ مِنَ الماءِ الذَّی قَدْ اُغْتُسِلَ فیهِ، فأصابَهُ الجُذامُ، فَلایَلُو مَنَّ إلاّ نَفْسَهُ»: کسی که تکه سفالی را از حماّم بردارد و با آن بدنش را خارش دهد و دچار بیماری پیسی شود، نباید جز خودش را سرزنش کند و هر کس از آبی کـه دیگران درآن شستشو کردهاند (مثل آب خزینهها در قدیم و استخرها در حال حاضر)، شستشو کند و دچار مرض جذام شود، جز خودش را سرزنش نکند»، این حدیث به نگرش امامان (علیهم السلام) به مسأله مسری بودن برخی از بیماریها را به خوبی نشان میدهد.
پی نوشت ها:۱) محمد بن حسن شیخ حر عاملی،
۲) وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ ق، ج۲۴، ص: ۳۳۷۲).همان
۳) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص: ۵۰۳