مقدمه
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين و اللعنة علي اعدائهم اجمعين. یکی از عباداتی که در قرآن و روایات اهل بیت (ع) بر آن تأکید فراوانی شده ذکر و یاد خدای متعال است. گاهی خدای متعال دستور به ذکر خاص داده است «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ»(اعراف/205)، آثار خاصی برای این ذکر بیان شده است این ذکر خاص اثرش این است «إِنَّ الَّذينَ عِنْدَ رَبِّک»، حجاب بین پروردگار و انسان برداشته می شود وقتی برداشته شد خاصیت ها و برکاتی دارد. «لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُون»(اعراف/206)، گاهی به طور کلی دستور به ذکر داده است «فَاذْكُرُونی»، نتیجه اش را هم «أَذْكُرْكُم»(بقره/152) بیان کرده است که یعنی انسان مورد توجه خداوند قرار می گیرد. به تعبیر امام صادق (ع) گاهی دستور به ذکر داده است و حدی هم برایش معین نکرده است به کم هم قناعت نفرموده است، فرموده: «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا»(احزاب/46) و یا در جای دیگر فرموده است که: «وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا»(احزاب/42).
نتیجه این ذکر بی حد هم این است که «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ»(احزاب/43)، اگر ما اهل ذکر کثیر شدیم خدای متعال و ملائکه او بر ما صلوات می فرستند. «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»، نتیجهاش این است که انسان با صلوات الهی از وادی ظلمات به سمت وادی نور هدایت میشود. اگر کسی اهل ذکر کثیر و اهل دوام ذکر شد پردهها کنار می رود و همه عالم برای او آیات خدا می شود و با خدای خود زندگی می کند.
قرآن مصداق ذکر الهی
این ذکر مصادیقی دارد، یکی از مصادیق ذکر کتاب خدا است که اگر انسان بخواهد اهل ذکر شود باید با او مأنوس باشد. در مواقف متعددی از قرآن از این کتاب تعبیر به ذکر شده است، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»(نحل/43)، اگر دنبال علم و معرفت هستید و می خواهید حقایق بر شما آشکار شود اهل سئوال باشید، سائل آنهایی که اهل ذکر هستند باشید. روایات ذیل این آیه متعدد است بعضی روایات، ذکر را به قرآن تفسیر کرده است فرمودند: ذکر قرآن است و ما ائمه اهل ذکر و اهل قرآن هستیم. قرآن در محضر ائمه (ع) است. «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»(عنکبوت/49)، قرآن سراسر آیات آشکار است،
اگر کسی می خواهد به این آیات آشکار راه پیدا کند و به قرآن برسد آیات قرآن برایش واضح شوند «في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»، قرآن در سینه کسانی است که علم الهی دارند، خدای متعال علم قرآن را به آن ها عنایت کرده است؛ لذا امام باقر در کافی شریف وقتی این آیه را تلاوت کردند فرمودند: «مَا قَالَ بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَف»(1)، خدای متعال نمی فرماید قرآن بین دو جلد است. فرمود: «في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»،اگر کسی می خواهد به علم برسد باید به امام راه پیدا کند. علم قرآن در دست ائمه (ع) است و «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب»(رعد/43)، هستند. به تعبیر روایات اسرار قرآن نزد آنها است و هیچ سری از اسرار قرآن نیست که نزد امام(ع) نباشد؛ لذا امام صادق میفرمود: «قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّه وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّه»(2)، من عالم به همه کتاب هستم «وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»، خبر گذشته و آینده در قرآن است و من عالم هستم؛ لذا قرآن ذکر است و اگر کسی دنبال ذکر است دنبال انس با قرآن باشد، اگر کسی اهل انس با قرآن شد اهل ذکر الله می شود، اگر انوار قرآن در وجود انسان جاری شد انسان نورانی به نور ذکر الله می شود و این شدنی است.
حضرت فرمود: وقتی جوانی قرآن تلاوت می کند قرآن با گوشت و پوستش آمیخته میشود و انوار قرآن جسمش را نورانی می کند. در این زمینه روایات فراوان است. فرمود: خانهای که درآن قرآن تلاوت میشود این خانه برای آسمانیها میدرخشد آنچنان که ستارهها برای شما میدرخشند؛ یعنی این خانه به نور قرآن نورانی میشود و نور قرآن چراغ عالم ملائکه است، بنابراین کسی که قرآن تلاوت می کند اول خودش به نور قرآن نورانی می شود و نور قرآن در آن جاری می شود. یکی از ذکرهایی که مداومت و انس با آن تأکید شده قرآن است که اگر کسی اهل قرآن شد حقایق قرآن در قلب او حتی در جسم او جاری میشود؛ یعنی جسم اهل قرآن با دیگری متفاوت است. گلی که آب خورده با گلی که آب نخورده متفاوت است، گلی که خورشید به آن تابیده با گلی که خورشید به آن نتابیده متفاوت است. قرآن در وجود او جاری می شود؛ لذا درجات ما به اندازه درجات برخورداری از قرآن است. روز قیامت به انسان می گوید «اقْرَأ و ارْق»(3)، قرآن را بخوان و متناسب با درجات قرآن که در تو محقق است بالا برو.
انسان هر قدر بیشتر از قرآن برخوردار باشد درجاتش بیشتر است؛ لذا در روایت ذکر شده که درجات قرآن به اندازه درجات بهشت و به اندازه آیات قرآن است. البته این نکته قالب توجه است که آن قرآنی که درجه ما می شود این قرآنی نیست که حفظ ظاهری می کنیم، حفظ ظاهری قرآن ثواب دارد، نگه داشتن قرآن در خانه ثواب دارد، نگاه کردن به قرآن و تلاوت آن فضیلت دارد، ولی آنچه که برای انسان درجه درست می کند این است که قرآن در انسان محقق و جاری شود والا این حفظ ظاهری ممکن است فراموش شود؛ یعنی انسان ممکن است با فشار قبر حتی قبل از فشار قبر با پیری و کهولت سن حافظه خود را از دست بدهد و آن حفظ از بین برود آنچه که با انسان می ماند و در قیامت به انسان می گویند «اقْرَأ وارْق»،آن قرآنی است که در وجود انسان محقق شده است.
مرحوم کربلایی کاظم که حافظ کل قرآن شده بود از ایشان نقل می کردند که ایشان از غذای شبههناک اجتناب می کرد، می گفتند من وقتی غذای شبههناک می خورم بوی قرآنی که در دلم هست گرفته می شود، من قرآن را از روی قرآنی که در سینه خودم هست می خوانم، وقتی غذای شبههناک می خورم روی این قرآن پوشیده می شود. درجات قرآن در انسان محقق شود و اگر قرآن در انسان محقق شد مقاماتی دارد و به اندازهای که مقامات قرآن در انسان محقق شده انسان درجه پیدا میکند. از امام صادق(ع) نقل شده قرآن «حَبْلًا مُتَّصِلًا فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِك»(4)، بین امام یک رشتهای است تا محضر حضرت حق ادامه دارد به هر اندازه که انسان در قرآن سیر کرده باشد به همان اندازه اهل درجات است.