شعر ولادت امام هادی(ع)

به شهرِ کور بخشیدی فروغ چشمهایت را
منور کردی از نورت زمینِ زیر پایت را

ملائک یک‌به‌یک تبریک می‌گفتند با شادی
به لب ابن الرضا می‌دید لبخند رضایت را

 اگرچه کُلُّهم نور و اگرچه کُلُّهم هادی
 به تو دادند اما از ازل نبض هدایت را

گناهان کبیره کرده‌ایم و دل به تو بستیم
مگیری از سر این جامعه دست دعایت را

 من از تو آب و نان و سیم و زر هرگز نمی‌خواهم
به یک لبخند مهمان کن گدای سامرایت را

 رسیدی تا علیِ چارم ارض و سما باشی
 که  رسواتر کنی شاهان پَست بی کفایت را

خلافت چیست چیزی که فقط حقِّ علی بوده
ندیدیم از نبی در خُم به غیر از این روایت را

 بیا دل‌های ما را تا غدیر خُم مهیا کن
 بتابان بر دل تاریک‌مان نور ولایت را

بیا بنویس ما را از محبین‌ات "لکم لاحق" 
مگیر از ما به قدر لحظه‌ای حال و هوایت را

تو راضی باش از ما تا رضا راضی شود از ما
سپرده دست تو بی‌شک رضا مُهر رضایت را

 

 

شاعر: محمود یوسفی

 

۵
از ۵
۸ مشارکت کننده