شعر امام خمینی(ره)

زلال آبی و پر مهر چشمه‌ساران بود

نگاه عاطفه در چشم سبزه‌زاران بود

صفای آینه در سینه‌اش تبلور داشت

طلوع مهر بهار و سرود باران بود

حریم حرمت احرامیانِ کعبه‌ی عشق

شمیم عطر نفس‌های بی‌قراران بود

به سوگِ لاله‌وَشانِ فتاده در یَمِ خون

کشیده سر به گریبان چو داغ‌داران بود

ز التهاب کلامش شکست قامت وَهم

ستیغِ اوجِ عروجِ خلیل‌واران بود

سپیده را به تماشای خویش وا می‌داشت

فروغ جلوه‌ی خورشیدیِ جماران بود

نمی‌رود ز فرا سویِ خاطرم یادش

چکامه‌ای به بلندایِ روزگاران بود

 

شاعر:کمیل کاشانی

۵
از ۵
۸ مشارکت کننده