اشعار وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها – وحید قاسمی

اشعار وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها – وحید قاسمی
 
حتم دارم که رفتنی هستم
به خدا می سپارمت آقا
خواهش ِ مادرانه ای دارم
جان ِ تو، جان ِ دخترم زهرا
**
 حسرت ِ دیدن ِ عروسی او
به دلم ماند،چاره ای هم نیست
درشب ِ خواستگاری دختر
غم ِ بی مادری، غمی کم نیست
**
مادرم، حق بده که بی تابم
چشم هایم به اشک ناچاراست
نیستم پیش او زمانی که
بین دیوار و در گرفتار است
**
 دختر ِ پابه ماه ِ بی مادر
دردهایی نگفتنی دارد
کاش بودم، شنیده ام با او
در و همسایه دشمنی دارد
**
گریه هایت هنوز یادم هست
وقتی از آن چهل نفر گفتی
جان سپردم ز درد، وقتی از
لگدی بی خبربه در گفتی

۵
از ۵
۱۶ مشارکت کننده