شعر شهادت امام حسن و امام رضا

  • خدا کند که دروغی بزرگ باشد این
    من اعتماد ندارم به حرف طالع بین
    نشسته اند کمان های بیوه آماده
    گرفته اند کمین تیرهای چله نشین
    دوباره کوچه دوباره کسی ز اهل کساء
    دوباره فتنه ی شیطان دوباره غصب زمین
    و باز شد دهن یاوه ای و حرفی زد
    و پخش شد همه جا بوی غُدّه ای چرکین
    و این هم از برکات حضور یک زن بود
    زنی که شوهر خود را نمیکند تمکین
    جنازه نیست، نمرده است، زنده است، چرا؟
    برای این که امام است و بس، برای همین
    برای این که نفس می کشد بدون هوا
    برای این که قدم می زند بدون زمین
    چقدر جای رطب ها و جای او خالی ست؟
    کنار دست پر از هیچ سفره ی مسکین
    به عزت و شرف لا اله الا الله
    به خیر ختم نشد این مراسم تدفین
    عزیز کرده ی یعقوب، غارت گرگ است
    قسم به سوره ی یوسف قسم به بنیامین

    وحید قاسمی ... اشعار مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام
۵
از ۵
۱۶ مشارکت کننده