- خدا کند که دروغی بزرگ باشد این
من اعتماد ندارم به حرف طالع بین
نشسته اند کمان های بیوه آماده
گرفته اند کمین تیرهای چله نشین
دوباره کوچه دوباره کسی ز اهل کساء
دوباره فتنه ی شیطان دوباره غصب زمین
و باز شد دهن یاوه ای و حرفی زد
و پخش شد همه جا بوی غُدّه ای چرکین
و این هم از برکات حضور یک زن بود
زنی که شوهر خود را نمیکند تمکین
جنازه نیست، نمرده است، زنده است، چرا؟
برای این که امام است و بس، برای همین
برای این که نفس می کشد بدون هوا
برای این که قدم می زند بدون زمین
چقدر جای رطب ها و جای او خالی ست؟
کنار دست پر از هیچ سفره ی مسکین
به عزت و شرف لا اله الا الله
به خیر ختم نشد این مراسم تدفین
عزیز کرده ی یعقوب، غارت گرگ است
قسم به سوره ی یوسف قسم به بنیامین
وحید قاسمی ... اشعار مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام
۵
از ۵
۱۶ مشارکت کننده