شعرواحد اربعین حسینی

 

واحد اربعین حسینی

صحرا به صحرا کوه به کوه منزل به منزل آمدم
از شام و کوفه خسته ام بر روی محمل آمدم

از خواهرت چیزی نمانده
خود را به کوی تو رسانده
هر جا که رفته غصه دیده
برگشته اما قد خمیده

بنگر رسیدم،از شام ویران
خونین جگر با،قلبی پریشان
مهمانت هستم،با چشم گریان
ای برادر


《ای برادر ای حسین جان》

در آتش هجران تو میسوزد این دل آمدم
از بهر دیدار تو ای جامانده در گل آمدم

برخیز و استقبالِ من کن
یارا نگه بر حالِ من کن
بر این شکسته تو عصا باش
درمان درد بی دوا باش

بنگر رسیدم،از شام ویران
با قامت خم،مویی پریشان
مهمانت هستم،با چشم گریان
ای برادر

《ای برادر ای حسین جان》

افتادم از پا بسکه من پای پیاده رفته ام
هر جا رسیدم از تو و کرببلایت گفته ام

همراه رأسَت روی نی ها
رفتی و رفتم صحرا به صحرا
از کربلا تا کوفه و شام
من خورده ام سنگ از روی بام

بنگر رسیدم،از شام ویران
شرمنده و با،حالی پریشان
زیرا که داده،سه ساله ات جان
ای برادر

《ای برادر ای حسین جان》

۵
از ۵
۲۱ مشارکت کننده