پیامبر خدا درود خدا بر او بادا فرمود: ساعةٌ مِن عالِمٍ یَتَّکِئُ علی فِراشِهِ یَنْظُرُ فی عَمَلِهِ خیرٌ مِن عبادةِ العابدِ سَبْعینَ عاماً. (میزان الحکمة، ج ۷، ح ۱۳۷۲۵) یک ساعت از عمر دانشمند و عالمی که بر رختخواب خویش لمیده و رفتار خود را مطالعه میکند، بهتر از هفتاد سال عبادت عابد است.
امام صادق درود خدا بر او بادا فرمود: عالِمٌ، اَفْضَلُ مِن ألْفِ عابِدٍ و ألْفِ زاهِدٍ. (همان، ح ۱۳۷۲۳) یک دانشمند و عالم، برتر از هزار عابد و هزار زاهد است.
از این دو حدیث گرانقدر دریافتیم که مقام دانشمند بسیار برتر است از مقام عابد و زاهد. زیرا عابد و زاهد، فقط در صدد آنند که گلیم خود را از آب بِرهانند و خود را سروسامان دهند.
اما عالم و دانشمند کیست و چه میکند؟ در حدیث نخست، پیامبر خدا سخن از این میگوید که اگر عالمی لمیده باشد و به مطالعه رفتار خود مشغول است، اهمیت و قدر یک ساعت از عمر او، برتر از هفتاد سال عبادت است و معنایش این است که یک ساعت تلاش در مسیر خودشناسی و خودسازی ثمرهاش برای شخص عالم، بیشتر از یک عمر عبادت برای شخص عابد است و معنای این سخن آن است که حتی اگر قرار است که هر کس به خود بیندیشد و خویشتن را دریابد و نجات دهد، کاری که یک ساعت از عمر عالم میکند، بهتر از کاری است که یک عمر عبادت عابد میکند.
اکنون اگر ما بخواهیم عالم و دانشمند را بشناسیم، باید دنبال کسی بگردیم که خود را شناخته و ساخته و ساماندهی کرده و در هر ساعت از عمرش، بیش از هفتاد سال عبادت شخص عابد، راه پیموده است؛ و - مطابق فرمایش امام صادق - او را و زیست او را و اخلاق و رفتارش را باید چنان ببینیم که از هزار عابد و هزار زاهد، بهتر و برتر است و همین است ملاک شناسائیِ عالم و دانشمند.
درست همین عالم و دانشمند است که نگاه کردن به چهره او عبادت محسوب میشود و پیامبر خدا میفرماید: «النظرُ الی وجهِ العالمِ عبادةٌ». وقتی از امام صادق، سوال شد که مراد پیامبر چیست و کدام عالم را میفرماید، ایشان چنین پاسخ داد: هو العالِمُ الذی إذا نَظَرْتَ إلیه ذَکَّرَکَ الآخِرَةَ، و من کانَ خِلافَ ذلکَ فالنَٓظَرُ إلیه فتنةٌ (همان، ح ۱۳۷۳۸) این، آن دانشمندی است که هر گاه به او مینگری، تو را به یاد آخرت میاندازد؛ و هر کس بر خلاف آن باشد، فتنه است.
ببینید ملاک شناسایی دانشمند و عالم، و میزان شناخت علم و دانش، در این فرهنگ این است که بتواند انسان را گسترش دهد و او را از موجودی هفتاد ساله به موجودی ازلی و ابدی مبدل نماید. انسان، همیشه بوده و همواره خواهد بود. انسان، معنای جهان است و بدون انسان، عالَم، آیینهای زنگار گرفته و تاریک است. این انسانِ باشکوه و با عظمت، نه فقط زهد و عبادتِ تهی از فهم و آگاهی دردش را علاج میکند؛ و نه فقط علم و دانشی که به او مرفه زیستن را بیاموزد.
برای این موجود ازلی و ابدی که جان عالَم و معنای هستی است، دانشی دانش است که بتواند برای او به مثابه موجودی ابدی و همیشگی برنامهریزی کند و چگونه زیستنش را مدیریت نماید و در تمام لحظات زندگی، به یادش بیاورد که او ابدی است. از این دانش و دانشمند که بگذریم، هر دانش و دانشمندی و هر علم و عالمی، خواه به اسم علم دین باشد و خواه به نام دانش دنیا، نه عالم و دانشمند که فتنه دین و دنیا خواهد بود.
آنجا که عملکرد علمای دین و دانشمندان دنیا، ما را از ذکر خدا و یاد آخرت، و از توجه به شکوه و عظمت معنای انسان، غافل کند و فقط بودن ما را در این دنیا تثبیت نماید، باید مراقب باشیم که این علما و دانشمندان، حاصل کارشان تخریب دین و دنیا و انسان است.