غزل مدح و مرثیه - ۱۹ رمضان - ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
بنشین کنارِ سفرهاَم اِی سفرهدارِ آسمان
این پا وآن پا کردنت کشته مرا قرآن بخوان
شاهنشَهِ فُلک و فَلَک اِفطارِ تو نان و نمک
این آهِ تو آرامش از دختر گرفت آرامِ جان
خون شد دلم دیگر نگو اِنّا الیهِ راجعون
از رفتنت حرفی نزن اِی دلخوشیِ کودکان
امشب شده حالت پدر مانندِ آن روزی که در ....
آتش گرفت و مادرم افتاد و شد قامتکمان
عمری گرفتی روضهیِ یاسی که شد نیلوفری
امشب هواییتر شدی مسجد نرو خانه بمان
میخِ درِ بامعرفت تنها عبایت را گرفت
میخِ درِ بیمعرفت بر سینه میکوبد نشان
هر بار میگفتی اذان آرامشِ جان میشدی
آتش زده بابا علی بر قلب و جانم این اذان
تنها دو رکعت مانده از عمرِ شریفت یاعلی
این سجدهیِ آخر کند ما را یتیم و نوحهخوان
فرقِ سرَت شد لالهگون مثلِ پر و پهلویِ یاس
ای تکیهگاهم تکیه کن تو به برادرهایمان
سیلی نخورده چشمِ تو دارد سیاهی میرود
خونِ سرت را دیدم و وا کرده زخمِ دل دهان
زینب پرستاری کند از زخمیِ مسمارِ در
زینب ببندد زخمِ سر... زینب ببیند خیزران...
بر قاریِ قرآن زدند... بر آن لب و دندان زدند
اِی وایِ من ای وایِ من اَدرکنی یا صاحبزمان
#نوزدهم_رمضان #حضرت_علی_علیه_السلام