شرح دعای ابوحمزه ثمالی به روایت آیة الله جوادی آملی (6)

 

أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجِیم . بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم . ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَكُمْ (1)

دعای ابوحمزه ثُمالیِ امام سجاد سلام الله علیه گذشته از این كه متنش نیایش به درگاه خداست، تحلیل دعا، معنای دعا، مقدّمات دعا، شرائط و آداب و سُنن دعا و علت دعا و علل و عوامل استجابت دعا، اینها را هم در بردارد. لذا در عین حال كه مسئله خواندن و خواستن خداست، نظیر جوشن كبیر و مانند آن نیست كه همه‌اش ذكر باشد و تضرّع و توسّل به اسمای حُسنای الهی باشد. بلكه تحلیل می‌كند.

یكی از آن علل تحلیلش این است: خدایا! من نیازمند بخشش توام و بخشودن برای تو هیچ زحمت ندارد. و اصلاً من آن قَدر و آن منزلت را ندارم كه شما بخواهی درباره من تصمیم عذاب بگیری یا بخشودن من برای شما دشوار باشد. هیچ كدام از اینها نیست. الهی! من یك امر خطیری نیستم.

"وَ مَا أنَا یا رَبْ وَ مَا خَطَرِی." من كی ام اصلاً و ارزش من چیست؟

"هَبْنِی بِفَضْلِكَ . وَ تَصَدَّقْ عَلَیْكَ بِعَفْوِكَ یا رَبِّ جَلَّلَنِی بِسِتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ تُوبیخِی بِكَرَمِ وَجْهِكَ ."

عرض می‌كند: خدایا ! جامه عفو را بر پیكر من بپوشان.

خوب از این طرف وقتی شخص هیچ ارزش نداشته باشد و از آن طرف بخشش او هیچ دشوار نباشد، خوب چرا نمی‌بخشی؟ آنگاه عرض می‌كند: خدایا ! من اگر گناه كردم، معنای حریم شكنی نیست. معنای هتك حرمت ربوبی نیست. پروردگارا! من در برابر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . و نه تنها حقّ دیگران را ضایع نمی‌كنم، حقّ خودم را هم در برابر تو ضایع نمی‌كنم . و در حضور دیگران، مشهد و محضر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . امّا در حضور تو، تو را گناه می‌كنم. این نه برای آن است كه حرمت تو را رعایت نكردم و این نه برای آن است كه تو پیش من مُكرّم و مُعزّز نیستی.

بلكه برای آن است دیگران اگر بفهمند و ببینند، آبرو ریزی می‌كنند، مرا كیفر می‌كنند و تو می‌بینی و می‌دانی و عفو می‌كنی! پس سرّ این كه در حضور دیگران گناه نمی‌كنم و در حضور تو گناه می‌كنم آن است كه تو می‌بخشی و آنها نمی‌بخشند. نه برای آن است كه تو پیش من محترم نیستی. حرمت شكنی می‌كنم !

خدایا! من اگر گناه كردم، معنای حریم شكنی نیست. معنای هتك حرمت ربوبی نیست. پروردگارا! من در برابر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . و نه تنها حقّ دیگران را ضایع نمی‌كنم، حقّ خودم را هم در برابر تو ضایع نمی‌كنم . و در حضور دیگران، مشهد و محضر دیگران تو را گناه نمی‌كنم . امّا در حضور تو، تو را گناه می‌كنم.

"فَلَوِ اطَّلَعَ الیُوم عَلی ذَنْبِی غِیْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لُوْ خِفْتُ تَعجِیلَ العُقُوبَهِ لَاجْتَنَبْتُهُ لا لِأنَّكَ أهْوَنُ النّاظِرینَ إلّیَّ وَ أخَفُّ المُطَّلِعِینَ عَلَیَّ . بَلْ لِأنَّكَ یا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرین وَ اَهلَ مُنْهَلِمِینْ وَ أكْرَمُ الأكْرَمِین. سَتّارُ العُیُوب غَفّارُ الذُّنُوب، عَلّامُ الغُیُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ‌ بِكَرَمِكَ وَ تُؤَخِّرُ‌ العُقُوبَهِ بِحِلْمِكْ."

خوب پس این كه انسان در حضور دیگران گناه نمی‌كند و در حضور ذات أقدس إله گناه می‌كند، این ممكن است دو گونه باشد: یك عدّه‌ای برای خدا حرمت قائل نیستند، معاذالله. یك عدّه‌ای برای خدا حرمت قائل‌اند و خدا را ستّار می‌دانند و خدا را غفّار می‌دانند. خدا را حلیم می‌دانند. چنین كسی استحقاق دریافت عفو الهی را دارد. البتّه تعبیر استحقاق نه برای آن است كه كسی طلبكار باشد. بلكه به این معناست اگر ذات أقدس إله ببخشد، اینجا مورد رو او جواز و حقّ است. و باز مسئله حمد را در كنار دعا بازگو می‌كند. چون ذات أقدس إله را به حلم و صدر ستود، به عنوان غفّار ستود، به عنوان این كه پرده را آویخته نگه می‌دارد ستود. عرض می‌كند‌: حمد مال توست . چون ستّار بودن، غفّار بودن، حلیم بودن، اینها كمالاتی است كه در ذات أقدس إله هست. و همه كمالات الهی هم عین اختیار اوست. یعنی از اختیار نشأت می‌گیرد. بنابراین شایسته حمد است.

آنگاه عرض می‌كند:

"فَلَكَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكْ وَ عَلی عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكْ."

ملاحظه می‌فرمائید؛ بنابراین این در این حالی است كه دعای ابوحمزه ثمالی دعاست، لذا مناجات حمد هم هست، مناجات ذكر هم هست. مناجات تفسیر اسمای الهی هم هست و مانند آن.

"وَ یَحْمِلُنِی وَ یُجَرِّئُنِی عَلی مَعْصِیَتِكَ حِلْمِكَ عَنّی. وَ یَدْعُونِی إلی قِلَّهِ الحَیآءِ سِتْرُكَ عَلَیَّ وَ یُسْرِعُنِی إلی التَوَّثُّبِ عَلی مَحارِمِكِ مَعْرِفَتِی بِسِعَهِ رَحْمَتِكَ وَ عَظِیمِ عَفْوِكْ ."

پروردگارا ! اگر من نسبت به گناهان جَرّی ام ، برای آن است كه تو بخشنده‌ای.

مكرر در مكرر دیدی و صرف نظر كردی ! و ما هم مكرر در مكرر تن به تباهی دادیم . یك وقت انسان احساس اَمن می‌كند كه فَلا یَأمَنُ مَكرَ اللهِ عَلَی القُومُ الخاسِرُون (2). كسی می‌گوید: من در اَمان ام ، معاذ الله مرگ كسی و مرجعی كه به تباهی تبهكاران خاتمه بدهد، نیست.

چنین انسانی جَسور و گستاخ است. یك وقت می‌داند كه ذات أقدس إله ستّارانه، غفّارانه، حلیمانه، صابرانه برخورد می‌كند. عجله نمی‌كند، فرصت توبه و اِنابه می‌دهد. درهای توبه را باز می‌كند. چنین انسانی احیاناً به خود اجازه گناه می‌دهد. گرچه در بخش‌های دیگر خواهد آمد كه انسان چون نمی‌داند كِی رَخت برمی‌بندد، هرگز نباید دست به تباهی دراز كند. شاید توبه نكرده بمیرد و شاید مشمول عفو نشود. ذات أقدس إله توبه تائب را می‌پذیرد.

انسان می‌داند كه ذات أقدس إله ستّارانه، غفّارانه، حلیمانه، صابرانه برخورد می‌كند. عجله نمی‌كند، فرصت توبه و اِنابه می‌دهد. درهای توبه را باز می‌كند. چنین انسانی احیاناً به خود اجازه گناه می‌دهد. گرچه در بخش‌های دیگر خواهد آمد كه انسان چون نمی‌داند كِی رَخت برمی‌بندد، هرگز نباید دست به تباهی دراز كند. شاید توبه نكرده بمیرد و شاید مشمول عفو نشود. ذات أقدس إله توبه تائب را می‌پذیرد.

هرگز بر خودش لازم نكرده است و به عموم هم وعده نداده است كه توبه گناه غیر تائبین را ببخشد . آنگاه دعا و سئوال وقتی كه تحلیل شد، به این قسمت رسید كه ذات أقدس إله ستّار است، غفّار است، حلیم است. گاهی به صورت استغاثه در می‌آید. لذا عرض می‌كند:

"یا كَلِیمُ یا كَرِیم ! یا حَیُّ یا قَیُّوم . یا غافِرَ الذَّنْب. یا قابِلَ التَّوبْ . یا عَظِیمَ المَنّ، یا قَدِیمَ‌ الإحْسان ."

خواندن خدا به اسمای حُسنی برای آن است كه هر اسمی ضامن آن محتوای خود هست . همان طوری كه در قرآن كریم اول مطلبی ذكر می شود، بعد در پایان آیه یك اسم یا دو اسم از اسمای حُسنای الهی ذكر می‌شود كه هر اسمی كه در پایان آیه است‌، ضامن مضمون آیه است. ادعیه هم به شرح ایضاً. دعاها هم همین طور است.

گاهی انسان خدا را می‌خواند و از خدا می‌خواهد كه نسبت به او حلیمانه و بردبارانه برخورد كند. می‌گوید: یا حَلِیمْ ! این خواندن حَلیم یعنی دعای به حِلم است كه خدایا! از گناهان من بگذر. همچنین ستّار، غفّار ، مُبَدِّلُ السَّیئاتِ بِالحَسَنات و مانند آن. این كه عرض می‌كند:

"إیْنِ سَتْرُكَ الجَمِیل، إیْنِ عَفوُكَ الجَلِیلْ، إیْنِ فَرَجُكَ القَرِیب، إیْنِ غِیاثُكَ السَّرِیع ‌، إیْنِ رَحْمَتُكَ الوَاسِعِه ."

بعد از این كه این دعاها به صورت

"إیْنِ عَطایاكَ الفَاضِلَه وَ إیْنِ مَواهِبُكَ الهَنیئَه"

و مانند آن درآمده است آنگاه در پایان این بخش عرض می‌كند: خدایا‌ !

"بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمْ الصَّلاه وَ عَلَیْهِمُ السَّلام) فَاسْتَنْقِذُنِی وَ بِرَحْمَتِكَ فَخَلَّصَنِی."

خدایا! تو را به اهل بیت سوگند كه اینها وسیله من است؛ من از تباهی و تیرگی برهان، وَ بِرَحْمَتِكَ مرا از هر گزند و آسیبی خلاص بفرما! كه ما امیدواریم ذات أقدس إله هم این دعاها را و هم آنچه كه در پایان این بخش از دعا‌ آمده است در حق همه ما علاقه مندان به قرآن و عترت مستجاب بشود! غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَكُمْ

وَالسَّلامُ عَلِیْكُمْ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَكاتُه.

پی‌نوشت‌ها:

. 1- سور غافر / آیه 60

. 2- سوره اعراف / آیه 99

۵
از ۵
۱۷ مشارکت کننده