اشعار حضرت خدیجه

 

مُسمّط مربّع وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

سفره‌یِ افطار را مادر بیندازد چه خوب است
بر نگاهِ او نظر دختر بیندازد چه خوب است
غصّه‌ها را از سرِ کوثر بیندازد چه خوب است
خستگی از جانِ پیغمبر بیندازد چه خوب است

عمرِ او خرجیِ لبخندِ نبی و دینِ ما شد
او که در ماهِ خدا مهمانِ خوانِ کبریا شد

بانویِ خاکیِ بیتِ مغفرت شد آسمانی
مادرم زهرا دمِ افطار دارد روضه‌خوانی
مهربانی می‌کند کوثر به روحِ مهربانی
رحمةٌللعالمین جا دارد اَلرّحمان بخوانی

گریه کن یارِ وفادارِ تو امشب پر گرفته
روضه‌یِ بی‌مادری در خلوتش مادر گرفته

داغِ او روی دلِ اُمِّ اَبیها می‌نشیند
بعد از این با گریه پایِ سفره زهرا می‌نشیند
حتماً امشب در کنارِ قبرش آقا می‌نشیند
می‌کند یادی از آن مادر که از پا می‌نشیند

دخترِ او مادری شد که هزار اندیشه دارد
مادرِ ما را مزن نامرد... بارِ شیشه دارد

بارِ شیشه دارد و افتاده بینِ درب و دیوار
بارِ شیشه دارد و در سینه‌یِ او رفت مسمار
بارِ شیشه دارد و خورده غلافی پیشِ دلدار
بارِ شیشه دارد و خورده زمین در کوچه صدبار

خوب شد مادر ندیدی بر سرِ دختر چه آمد
دو پسر از خانه برد و یک پسر از کوچه آمد

با لگد کشتند طفلِ مرتضی را بینِ کوچه
پیشِ چشمِ مجتبی افتاد از پا بینِ کوچه
چادری خاکی و معجر غرقِ خونها بینِ کوچه
وای از ارباب در گودال و زهرا بینِ کوچه

العجل پای ستم بر چادرِ ناموسِ دین است
جرمِ مادر چیست؟! گفت حیدر امیرالمؤمنین است

#وفات #ماه_رمضان  #حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها 
#مادرم_زهرا_دم_افطار_دارد_روضه‌خوانی 
#مکه #مدینه #کربلا 
#ما_با_ولایت_زنده_ایم 
#حسین_ایمانی 

۵
از ۵
۱۸ مشارکت کننده