شعر امام زمان آدینه

 


آه که دیگر توان آه نداری ...
تکیه ی عرشی و تکیه گاه نداری

پای گناه همه نشسته ای آقا
گرچه خودت ذره ای گناه نداری

مثل حسینی اگرچه حضرت خورشید
حیف که در لشکرت تو ماه نداری

پشت و پناهی برای هر که غریب است
خود که غریبی چرا پناه نداری ؟

یوسفی و رفته ای که شهر نرنجد
پس تو نیازی به قعر چاه نداری

اشک تو دریا شود اگر دو سه روزی
بغض فروخورده را نگاه نداری


 

۵
از ۵
۲۰ مشارکت کننده