تعیین وقت برای ظهور از آسیب های مهدویت

 

اثرات پرهیز از تعیین وقت برای ظهور

کسانی که برای این امر وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود:) زمانی که موسی علیه السلام قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آن ها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی گردد، اما زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند.
 
انتظار منجی از سویی عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختی ها و مشکلات عصر غیبت و از سوی دیگر عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگی آنان است. بر اساس تعالیم ائمه معصومین علیهم السلام منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندی در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.

به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده ای نامشخص هم بیم دهنده و هم نوید بخش است.

بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود می گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد پس باید آماده حضور در پیشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشیم.

و امیدبخش است؛ چراکه منتظر می اندیشد شاید در آینده ای نزدیک ظهور رخ دهد و سختی ها و مشکلات او به پایان برسد و لذا باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریان هایی نشد که در پی غارت سرمایه های ایمانی و اعتقادی اند.

با توجه به مطالب یاد شده، می توان گفت که تعیین زمان برای ظهور بر خلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستی یا ناامیدی بکشد؛ زیرا وقتی گفته شد که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده ای نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعی دچار سکون و رکود می شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم؛ از به دست آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می کنیم.

از سویی دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانی که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدی و یأس می شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته ای است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.

از جمله در روایتی که فضیل بن یسار از
 امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده، آن حضرت در پاسخ به این پرسش که «آیا برای این امر ( برخاستن قائم علیهم السلام )، وقت (مشخص) وجود دارد، فرمودند:موسی علیه السلام

کَذِبَ الوَقّاتُونَ، کَذِبَ الَوَقّاتُونَ،کَذِبَ الوَقّاتُونَ، لَمَّا خَرَجَ وافِداً اِلی رَبِّهِ واعَدَهُم ثَلاثینَ یَوماً، فَلَمَّا زَادَهُ عَلی الثَّلاثینَ عَشراً قالَ قَومُهُ: قَد اَخلَفنَا مُوسی فَصَنَعُوا ما صَنَعُوا(1)

کسانی که برای این امر وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود:) زمانی که موسی علیه السلام قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آن ها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی گردد، اما زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند .

داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آن ها در پی تأخیر ده روزه موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند.

آنچه در روایات امام باقر علیه السلام در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانی دیگر در روایتی که از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه می فرماید:

فَلَو قیلَ لَنا: اِنَّ هَذَا الاَمرَ لَا یَکُونُ اِلی مِائَتَی سَنَهٍ اَو ثَلاثَ مِائهِ سَنَهٍ لَقَسَتِ القُلوبُ وَ لَرَجَعَ عامَّهُ النّاسِ عَنِ الاِسلامِ، وَلکن قالُوا: ما اَسَرَعَهُ وَ ما اَقرَبَهُ تَاَلُّفاً لِقُلوُبِ النّاسِ وَ تَقریباً للفَرَجِ. (2)

اگر به ما گفته می شد: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال یا سیصد سال دیگر واقع نمی شود، دل ها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام برمی گشتند. اما گفته اند: این امر چه با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است! تا دل های مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود.

بنابراین همه باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه
 انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم، حفظ شادابی و سرزندگی انتظار در آن ها و یادآوری وظایف منتظران کنند واز پرداختن به موضوع زیان ظهور و تعیین وقت برای تان خودداری نمایند. (3)

پی نوشت ها :
1. محمد بن یعقوب الکلینی، همان، ج1، ص 368-369.
2. همان، ص 369، ح 6.
3. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «زمزمه های ظهور»، موعود، سال.

۵
از ۵
۱۸ مشارکت کننده