محسن عرب خالقی
نشیبهای دل من فراز میخواهد
فراز اشک مرا در نماز میخواهد
مؤید است به روح القدُس قلم،
اما برای شعر سرودن نیاز میخواهد
اگر چه کرده دل من خیال پردازی
حقیقت است که عاشق مجاز میخواهد
برای سفرهی بازش نیامدم اینجا
گدای این در، آغوش باز میخواهد
اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم
دلم دوباره شراب حجاز میخواهد
پیالهای بدهیدم که دم زنم حق را
دوباره زنده کنم قصهی فرزدق را
نسیم پنجم شعبان ز. راه آمده است
صدای پای بهاران ز. راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل
دوباره آیهی قرآن ز. راه آمده است
میان بیشهی شیران هاشمی امشب
غزال عرصهی ایمان ز. راه آمده است
فقط نه اینکه ز. راه آمده عزیز عرب
عزیز دختر ایران ز. راه آمده است
زنی که در رگ او خون آریایی هاست
که از دیار دلیران ز. راه آمده است
شب تولد فرزند شاه دختر ماست
زبان مادری او زبان کشور ماست
کسی که شد ششمین نور سورهی انسان
کسی که خسته شد از سجدههای او شیطان
کسی که هست تجلی پنج تن در او
کسی که شد پدر هشت قبلهی ایمان
کسی که با نفس یک غلام سادهی او
نفس گرفته زمین مدینه از باران
کسی که موقع انفاق بین سائلها
ملقّب است دل شب به صاحب انبان
به حق او حجر الاسودی شهادت داد
که جز به حق علی وا نکرده است دهان
به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام
ز. اهتمام خلایق به احترام امام
بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را
صحیفه پخش کند بعد این نوایت را
برای این که بخوانیم " لا تؤدّبنی "
بخوان برای ابوحمزهها دعایت را
تو با زبان خدا حرف میزنی آخر
چگونه یاد بگیریم ربنایت را
بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا
بیا و شرح بده داغ کربلایت را
بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل
بگو که بست به زنجیر دست و پایت را
بیا بگو چه به روز رقیه آوردند
بگو چگونه کشیدند عمه هایت را
کسی که حرف خدا و کتاب میآورد
کنار یک سر تشنه شراب میآورد