نگاهی به اندیشه های اقتصادی امام باقر علیه السلام

 

نگرش های اقتصادی امام باقر علیه السلام

 اسلام، هم دین دنیاست و هم دین آخرت و در کنار توصیه به اصلاح امر آخرت به سامان بخشیدن دنیا نیز سفارش کرده است. بر این اساس، درباره وضعیت اقتصادى پیروانش بى‏ تفاوت نمانده و با ارائه راهکارهایى بسیار ارزشمند، سمت و سوىِ شکوفایى اقتصادى را نشان داده است.

بى گمان یکى از مهم ترین انگیزه هاى مکتب نبوى صلى الله علیه وآله در توصیه به شکوفاسازى اقتصاد و بهره مندى از دارایى کافى، نقش مهم یک اقتصاد مطلوب در مدد رساندن به دیندارى و اصلاح امر آخرت است؛ همان گونه که در حدیث نبوى صلى الله علیه وآله چنین مى خوانیم: نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى تَقْوَى اللَّهِ الْمالُ؛(۲) مال و دارایى، چه کمک خوبى براى پرهیزکارى است.

خلاصه اینکه، اسلام، ثروت پرستى را محکوم کرده است؛ نه ثروت را، و دنیاطلبى را رد کرده است، نه دنیا را؛ چنان که باز در حدیث نبوى صلى الله علیه وآله مى خوانیم: لا تَسُبُّو الدُّنْیا، فَلَنِعْمَ الْمِطِیَّةُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَیْها یَبْلُغُ الْخَیْرَ وَعَلَیْها یَنْجُو مِنَ الشَّرِّ؛(۳) به دنیا دشنام ندهید؛ چرا که دنیا مرکب خوبى براى مؤمن است که با آن به خیر دست مى یابد و از شرّ نجات مى یابد.

از این رهگذر،
 اهل بیت علیهم السلام بر مسئله اقتصاد اهتمام مى ورزیدند. ایشان هم خود به سامان بخشیدن آن همت مى گماشتند و هم دوستان و پیروانشان را به این امر فرا مى خواندند.

امام باقرعلیه السلام نیز از این قاعده مستثنی نمانده و در کنار همه ابعاد معنوى و تعالى بخش خویش، سیمایى اقتصادى از خود به جاى گذاشته است.
 

۱. امام باقرعلیه السلام و توصیه به تجارت

تجارت به عنوان یکى از مصداق هاى کار، نقش فراوانى در سوددهى و رونق اقتصادى دارد و به همین سبب، مورد توجه و سفارش اهل بیت علیهم السلام بوده است. همچنین تجارت، یکى از عوامل اصلى ریشه کن ساختن فقر و تهیدستى است و سبب مى شود دارایى انسان با برکت شود.

حضرت باقر العلوم علیه السلام از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نقل مى کند: الْبَرَکَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ: تِسْعَةُ اَعْشارِها فِى التِّجارَةِ؛(۴) برکت ده جزء دارد که نُه جزء آن در تجارت است. لازمه یک تجارت سودآور، آگاهى تاجر از قوانین و اصول این کار است، و به عبارت دیگر امور تجارى، به عقل اقتصادى نیازمند است تا بر اثر آن، سوددهى خویش را تضمین کند. امام پنجم علیه السلام در این باره فرموده است: ... فَاِنَّ الْمَغْبُونَ فِى بَیْعِهِ وَشَرائِهِ غَیْرُ مَحْمُودٍ وَلا مَأجُورٍ؛(۵) آنکه در خرید و فروشش [عقل اقتصادى لازم را ندارد و] ضرر مى کند، نه ستایش مى شود و نه پاداشى دارد.

جالب آنکه آن حضرت در سخنى حکیمانه به یکى از قوانین تجارت سودآور اشاره کرده، مى فرماید: اِنَّ مَنْ باعَ اَرْضاً اَوْ ماءاً، وَلَمْ یَضَعْ ثَمَنَهُ فِى اَرْضٍ وَماءٍ ذَهَبَ ثَمَنُهُ مَحْقاً؛(۶) هر که زمین یا آبى (چشمه و قناتى) را بفروشد، و به زمین و چشمه اى دیگر تبدیل نکند، پول او از بین خواهد رفت.

نکته: از نظر پنهان نماند که کنار توصیه آموزه هاى دینى به تجارت، به شیوه حلال آن نیز سفارش فراوانى شده است؛ و اینکه تاجر باید به قوانین شرعى این حرفه نیز آگاه باشد، تا از این طریق کسبش حلال و درآمدش پاکیزه باشد؛ چنان که از امام پنجم علیه السلام در این باره مى خوانیم: وَجَدْنا فِى کِتابِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن علیه السلام: اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا یَحْزَنُونَ (۷) اِذا اَدُّوا فَرائِضَ اللَّهِ، وَاَخَذُوا بِسُنَنِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله، وَتَوَرَّعُوا عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ، وَزَهِدُوا فِى عاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنِیا، وَرَغِبُوا فِیما عِنْدَ اللَّهِ، وَاکْتَسَبُوا الطَّیِّبَ مِنْ رِزْقِ اللَّهِ - لا یُرِیدُونَ التَّفاخُرَ وَالتَّکاثُرَ - ثُمَّ اَنْفَقُوا فِیما یَلْزَمُهُمْ مِنْ حُقُوقٍ واجِبَةٍ؛ فَاُولئِکَ الَّذِینَ بارَکَ اللَّهُ لَهُمْ فِیما اکْتَسَبُوا وَیُثابُونَ عَلى ما قَدَّمُوا لِآخِرَتِهِمْ؛(۸) در کتاب على بن الحسین (امام سجاد علیه السلام) چنین دیدیم: آگاه باشید که اولیاى خدا نه ترسى دارند و نه دچار اندوه مى شوند؛ در صورتى که فریضه هاى خدا را ادا کنند و سنّت هاى پیامبر را به کار بندند و از حرام هاى خدا اجتناب ورزند و از خوشی هاى زودگذر دنیا درگذرند و به آنچه نزد خداست راغب باشند، و روزىِ حلال و طیّب خدا را با کسب و - کوشش به دست آورند - به دور از تکاثر و تفاخر - و سپس حقوق واجبى را که بر عهده دارند، بپردازند، که در این صورت از کسانى هستند که خدا به کسب و کار ایشان برکت مى دهد و به پاداش آنچه براى آخرت، از پیش فرستاده اند، خواهند رسید.

همچنین حضرت باقرعلیه السلام مى فرماید: العِبادَةُ سَبْعُونَ جُزءاً، اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ؛(۹) عبادت، هفتاد جزء دارد که برترین آنها کسب حلال است.
 

۲. بیزارى امام باقر علیه السلام از بیکارى، تنبلى و وانهادن کسب و کار

به همان اندازه که این امام همام به کسب و کار ترغیب مى فرماید، از بیکارى و تنبلى و رها کردن کار، نهى و مذمّت مى کند. بى گمان، بیکارى، افزون بر آنکه زمینه ساز بروز لغزش ها و ناهنجاری هاست، و عزت نفس را از آدمى مى ستاند، مانع اصلى بهبودى و شکوفایى اقتصادى نیز هست. اگر ماشین اقتصادى شخص و جامعه، فاقد موتور محرّکه، یعنى کار و تلاش همیشگى باشد، متوقّف و به ایستایى و رکود دچار مى شود.

با نگاهى به سیره پیامبران الهى علیهم السلام در مى یابیم که خداوند تبارک و تعالى، حتّى براى آنان نیز ترک کسب و کار را نپسندید و آنان را به کوشش فرا خواند؛ چنان که در حدیثى قدسى چنین آمده است:

اَوْحَى اللَّهُ اِلى داوُودَ علیه السلام: اِنَّکَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْلا اَنَّکَ تَاْکُلُ مِنْ بَیْتِ الْمالِ، وَلا تَعْمَلُ بِیَدِکَ شَیْئاً، فَبَکى داوُودُعلیه السلام اَرْبَعِینَ صَباحاً فَاَوْحَى اللَّهُ اِلَى الْحَدِیدِ: اَنْ لِنْ لِعَبْدِى داوُود، فَاَلْاَنَ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ، فَکانَ یَعْمَلُ فِى کُلِّ یَوْمٍ دِرْعاً فَیَبِیعُها بِاَلْفِ دِرْهَمٍ، فَعَمِلَ ثَلاثْمِأَةَ وَسِتِّینَ دِرْعاً، فَباعَها بِثَلاثَمِأَةَ وَسِتِّینَ اَلْفاً، وَاسْتَغْنى عَنْ بَیْتِ الْمالِ؛(۱۰)

خداوند به داود علیه السلام وحى کرد: تو بنده خوبى هستى، امّا از بیت المال ارتزاق مى کنى و با دستت کسب و کار نمى کنى! پس داود علیه السلام چهل صبح گریه کرد تا آنکه خداوند به آهن وحى کرد که براى بنده من داود، نرم شو! پس خداوند [بدینگونه] آهن را برایش نرم ساخت، و او [از آن پس شروع به کار کرد، بدین گونه که] هر روز، زره اى درست مى کرد و آن را به هزار درهم مى فروخت. پس سیصد و شصت زره درست کرد و آن را به سیصد و شصت هزار [درهم ]فروخت و [بدین گونه با کار کردن ] از بیت المال بى نیاز شد.

امام باقر علیه السلام مى فرماید: اِنِّى اَجِدُنِى اُمْقِتُ الرَّجُلَ مُتَعَذِّرَ الْمَکاسِبِ، فَیَسْتلْقِى عَلى قَفاهُ وَیَقُول: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، وَیَدَعُ اَنْ یَنْتَشِرَ فِى الْاَرْضِ وَیَلْتَمِسَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ، فَالذَّرَّةُ تَخْرُجُ مِنْ حُجرِها تَلْتَمِسُ رِزْقَها؛(۱۱) من بیزارم از کسى که عذرتراشى مى کند و سراغ کسب و کار نمى رود، و [در خانه] بر پشت دراز مى کشد و مى گوید: خدایا! به من روزى عطا کن! ؛ و سرازیر شدن در اطراف کره زمین [براى کسب و کار را] و درخواست از فضل خدا را وامى نهد؛ در حالى که مورچه از خانه اش به طلب روزى خارج مى شود [و روزى اش را با تلاش به دست مى آورد].

همچنین ایشان فرمود: اِنِّى لَاُبْغِضُ الرَّجُلَ اَنْ یَکُونَ کَسْلاناً عَنْ اَمْرِ الدُّنِیا وَمَنْ کَسِلَ عَنْ اَمْرِ دُنِیاهُ فَهُوَ عَنْ اَمْرِ آخِرَتِهِ اَکْسَلُ؛(۱۲) از آن کسى که در کار دنیا[ى خود] تنبل باشد، نفرت دارم. آن کسى که در کار دنیاى خویش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر خواهد بود.

آن حضرت در حدیثى دیگر مى فرماید: اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ، حِینَ اَهْبَطَ آدَمَ علیه السلام مِنَ الْجَنَّةِ، اَمَرَهُ اَنْ یَحْرُثَ بِیَدِهِ، فَیَاْکُلَ مِنْ کَدِّها بَعْدَ نَعِیمِ الْجَنَّة؛(۱۳) خداى عزّ و جلّ در آن هنگام که آدم را از بهشت به زمین فرود آورد، به او فرمان داد تا به دست خود زراعت کند و پس از [محروم ماندن از ]نعمتهاى بهشت از دسترنج خود بخورد.باز از آن حضرت آمده است: اَلْکَسَلُ یَضُرُّ بِالدِّینِ وَالدُّنِیا؛(۱۴) تنبلى به دین و دنیا آسیب مى رساند.

آن حضرت در حدیثى دیگر مى فرماید: قالَ مُوسى علیه السلام: یا رَبِّ اَىُّ عِبادِکَ اَبْغَضُ اِلَیْکَ؟ قالَ جِیفَةٌ بِاللَّیْلِ، بَطَّالٌ بِالنَّهارِ؛(۱۵) موسى علیه السلام گفت: پروردگارا! کدام یک از بندگانت، نزد تو منفورترند؟ خداوند فرمود: آن کس که شب چون مردار است و روز بیکار.

امام باقر علیه السلام بار دیگر در حدیثى زیبا مى فرماید: لا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِىٍّ وَلا لِذِى مِرَّةٍ سَوِىٍّ، وَلا لِمُحْتَرِفٍ، وَلا لِقَوِىٍّ. قُلْنا: ما مَعْنى هذا؟ قالَ: لا یَحِلُّ لَهُ اَنْ یَاْخُذَها وَهُوَ یَقْدِرُ اَنْ یَکُفَّ نَفْسَهُ عَنْها؛(۱۶) صدقه دادن به ثروتمند و همچنین به تندرست، و به صاحب حرفه و به انسان توانا [بر کار] روا نیست. گفتیم: معناى این کلام چیست؟ امام فرمود: بر کسى که مى تواند از گرفتن صدقه خوددارى کند، گرفتن آن حلال نیست.

البته این یادآورى لازم است که کوشش، تنها در کارهاى بدنى و فیزیکى خلاصه نمى شود؛ بلکه کار، مصداقهاى دیگرى نیز دارد؛ همانند کارهاى فکرى، پژوهشى، تبلیغى، نویسندگى و مانند اینها. مى توان به تناسب ذوق، سلیقه و استعداد، یک یا چند نمونه از این کارها را برگزید و بدان سرگرم شد.
 

۳. امام باقرعلیه السلام و تلاش اقتصادى

تلاش براى سامان دادن به امور اقتصادى، افزون بر آنکه به عزتمندى و سربلندى شخص و جامعه مى انجامد، شرط اصلى شکوفایى اقتصادى نیز است. اسلام براى کار، اهمیت فراوانى قائل شده است و هیچگاه بیکارى را براى پیروانش تجویز نکرده است. از نگاه این دین مبین، در جامعه اسلامى هر کسى باید به کارى سرگرم و بدین گونه، وجودش براى دیگران ثمربخش باشد.
 

داستان

شخصى به نام محمّد بن منکدر مى گوید: روزى در هوایى گرم، اطراف مدینه، ابو جعفر محمّد بن على علیه السلام (امام باقرعلیه السلام) را دیدم. وى براى کار کردن از مدینه بیرون آمده بود. با خود گفتم: سبحان اللّه! بزرگى از بزرگان قریش در چنین هواى گرمى و با چنین حالى در طلب دنیاست، باید نزد وى بروم و او را موعظه کنم. پس به او نزدیک شدم و سلام کردم. وى در حالى که عرق مى ریخت پاسخ سلامم را داد.

پس به او گفتم: آیا بزرگى از بزرگان 
قریش در چنین هوا و شرایط دشوارى به دنبال دنیاست؟! اگر در چنین حالى اجل تو فرا برسد چه خواهى کرد؟. ایشان در پاسخ گفت: اگر در چنین حالتى مرگم فرا برسد، در شرایطى فرا رسیده است که من در حال اطاعت از خداوند هستم؛ چرا که بر اثر این کار و کوشش، خود و خانواده خود را از تو و مردم بى نیاز مى سازم. من از آن مى ترسم که مرگم در حالى فرا برسد که به نافرمانى خدا مشغول هستم.

محمّد بن منکدر با شنیدن چنین پاسخى، عرض کرد: خدا تو را از رحمت خویش برخوردار سازد، راست گفتى. من خواستم شما را موعظه کنم؛ اما شما مرا موعظه کردى. (۱۷)
 

۴. پدیده فقر

یکى از اهداف دین ما در توصیه به کارهاى اقتصادى، ریشه کن ساختن پدیده فقر است. اسلام هرگز پدیده فقر را تأیید و بدان توصیه نمى کند. امام باقر علیه السلام در بیانى نیایش گونه مى گوید: اَسْئَلُکَ اللَّهُمَّ الرَّفاهِیَّةَ فِى مَعِیشَتِى ما اَبْقَیْتَنِى... وَلا تَرْزُقْنِى رِزْقاً یُطْغِینِى وَلا تَبْتَلِیَنِى بِفَقْرٍ اَشْقى بِهِ؛(۱۸) خداوندا! از تو رفاه در زندگى را تا زنده هستم درخواست مى کنم... به من چندان روزى مده که سرکش و گستاخ شوم و به فقرى نیز گرفتارم مساز که بدبخت شوم.

در این باره آیه شریفه مى فرماید: وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِىَ السُّوءُ ؛(۱۹) اگر غیب مى دانستم سود فراوان مى بردم و بدى به من نمى رسید.

حضرت باقر العلوم علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: مقصود از سوء در آیه شریفه، فقر است. (۲۰)

بارى، بررسى مشکلات اجتماعى و علت شناسى نابسامانی ها، روشن مى سازد که فقر، اساس مشکلات و نابسامانی هاست. هر چه ذهنى فکر کنیم و واقعیات زندگى را نادیده بگیریم، این واقعیت را نمى توان نادیده گرفت که آدمى در این زندگى در قالبى مادى جاى دارد و با اشیاء سروکار دارد و در محیطى زندگى مى کند که به وسایل و ابزار مادى نیازمند است؛ همانند: غذا، لباس، مسکن، نظافت، بهداشت و... . در حقیقت جغرافیاى حیات انسان در این دنیا، جغرافیاى اقتصادى است و ماهیت حیات انسانى با این امور مادى پیوندى الزامى و جبرى دارد. (۲۱) اساساً به تعبیر امام باقر علیه السلام، آدمى میان تهى آفریده شده است و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد؛ حتى در روز رستاخیز.

در این باره به این حدیث زیبا از ایشان توجّه کنیم:

عَنْ زُرارَةَ بْنَ اَعْیَنَ قالَ: سَاَلْتُ اَبا جَعْفَرٍعلیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْاَرْضُ غَیْرَ الْاَرْضِ (۲۲) قالَ: تُبَدَّلُ خُبْزَةً نَقِیَّةً یَاْکُلُ مِنْهَا النَّاسُ حَتّى یَفْرُغُوا مِنَ الْحِسابِ؛ فَقالَ لَهُ قائِلٌ: اِنَّهُمْ لَفِى شُغُلٍ یَوْمَئِذٍ عَنِ الْاَکْلِ وَالشُّرْبِ؟ فَقالَ علیه السلام: اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ ابْنَ آدَمَ اَجْوَفَ وَلابُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ. اَهُمْ اَشَدُّ شُغُلاً یَوْمَئِذٍ اَمْ مَنْ فِى النَّارِ؟ فَقَدِ اسْتَغاثُوا، وَاللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یِقُولُ: وَ إِن یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَآءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ ؛(۲۳)،(۲۴)

زراره گوید که از امام محمّد باقر علیه السلام معناى این سخن خداوند را پرسیدم: روزى که زمین به زمینى دیگر مبدّل شود؛ فرمود: به نان پاکیزه اى تبدیل مى شود که مردمان از آن مى خورند تا از حساب آسوده شوند. گوینده اى گفت: مردمان در آن روز گرفتارند و به خوردن و نوشیدن نمى توانند، بیندیشند!. امام علیه السلام فرمود: خداوند، آدمى را میان تهى آفرید و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد. آیا اهل محشر گرفتارترند یا کسانى که در دوزخ به سر مى برند؟؛ اهل دوزخ [نیز] آب مى طلبند و خداوند درباره ایشان مى فرماید: اگر آب بطلبند، به آنان آبى داده خواهد شد مانند مس گداخته که چهره ها را مى سوزاند و چه بد شرابى است.
 

۵. توصیه به کشاورزى

کشاورزى، یکى از ارکان اقتصاد هر کشور و از عوامل اصلى قطع وابستگى اقتصادى هر جامعه است. بى گمان ادامه حیات انسانها در گرو آن است که از خوردنی هایى چون: نان، برنج و... استفاده کنند و این صنعت کشاورزى است که این بخش از نیازمندى انسان را رفع مى کند.

تاریخ نشان مى دهد که یکى از راه هاى نفوذ استعمار در کشورها، وابسته کردن صنعت کشاورزى آنها به بیگانگان و در نتیجه رکود این بخش است. بر این اساس، بحث کشاورزى بحثى جدى و قابل توجه است. همان گونه که از روایات استفاده مى شود، اساساً هر کسى که از آب و خاک کافى برخوردار باشد، و با وجود آن در تنگدستى به سر برد از رحمت خدا دور است.

امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: کانَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِین علیه السلام یقول: مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللَّهُ؛(۲۵) هر که با وجود داشتن آب و خاک، [باز هم فقیر و نیازمند باشد، خدا وى را [از رحمت خود ]دور گرداند.

همچنین ایشان مى فرماید: خَیْرُ الْاَعْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَیَاْکُلُ مِنْهُ الْبِرُّ وَالْفاجِرُ؛ اَمَّا الْبِرُّ فَما اَکَلَ مِنْ شَىْ ءٍ اِسْتَغْفَرَ لَکَ وَاَمَّا الْفاجِرُ فَما اَکَلَ مِنْهُ مِنْ شَىْ ءٍ لَعَنَهُ؛ وَیَاْکُلُ مِنْهُ الْبَهائِمُ وَالطَّیْرُ؛(۲۶) بهترین کارها کشاورزى است؛ چیزى را مى کارى و نیکوکار و بدکار از آن مى خورند. نیکوکار مى خورد و برایت [از خدا] آمرزش مى طلبد و بدکار مى خورد و آنچه خورده است او را لعن و نفرین مى کند و چرندگان و پرندگان از آن مى خورند.

همچنین حضرت باقر العلوم علیه السلام فرموده است: لَقى رَجُلٌ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَتَحْتَهُ وَسَقٌ مِنَ النَّوى ؛ فَقالَ لَهُ: ما هذا یا اَبَا الْحَسَن تَحْتَکَ؟ فَقالَ: مِأَةُ اَلْف عَذْقٍ اِنْ شاءَ اللَّه. قالَ: فَغَرَسَهُ فَلَمْ یُغادِرْ مِنْهُ نَواةً واحِدَةً؛(۲۷) مردى امیرمؤمنان علیه السلام را دید که بار زیادى از هسته 
خرما را با خود حمل مى کرد؛ پس به او گفت: اینها چیست که با خود دارى؟ فرمود: صد هزار درخت خرما؛ اگر خدا بخواهد. آن مرد گوید: آن حضرت همه آن هسته ها را کاشت و [حتّى ] دانه اى را هم دور نینداخت.

پی نوشت
(۱) نظرى به نظام اقتصادى اسلام، شهید مطهرى، تهران، صدرا، سیزدهم، ۱۳۸۵ ش، ص ۱۴.
(۲) کنز العمال، متقى هندى، عمان، بیت الافکار الدولیه، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۶۳۴۲.
(۳) همان، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۶۳۴۳.
(۴) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، سوم، ۱۴۱۶ ق، ج ۱۷، ص ۱۰.
(۵) همان، ص ۳۷۰.
(۶) همان، ص ۷۰.
(۷) یونس/۶۱.
(۸) تفسیر نور الثقلین، عبد على بن جمعة العروسى الحویزى، تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولى محلاتى، قم، دار الکتب العلمیة، ج ۲، ص ۳۰۹.
(۹) وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۲۱.
(۱۰) همان، ص ۳۷ و ۳۸.
(۱۱) همان، ص ۳۰.
(۱۲) الحیاة، محمدرضا، محمّد و على حکیمى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، دوم، ۱۳۷۸ ش، ج ۵، ص ۴۹۵.
(۱۳) همان، ص ۴۷۲.
(۱۴) همان.
(۱۵) همان، ص ۴۹۲.
(۱۶) همان.
(۱۷) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، سوم، ۱۴۱۶ ق، ج ۱۷، ص ۱۹ و ۲۰.
(۱۸) بحار الانوار، محمّد باقر مجلسى، بیروت، مؤسسة الوفاء، سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۹۷، ص ۳۷۹.
(۱۹) اعراف/۱۸۸.
(۲۰) تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۱۰۷.
(۲۱) معیارهاى اقتصادى در تعالیم رضوى، محمّد حکیمى، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، دوم، ۱۳۷۶ ش، ص ۱۲۷.
(۲۲) ابراهیم/۱۴۸.
(۲۳) کهف/۲۹.
(۲۴) الکافى، ثقة الاسلام کلینى، تحقیق: على اکبر غفارى، تهران، دار الکتب الاسلامیة، سوم، ۱۳۸۸ ق، ج ۶، ص ۲۸۷ و نیز ر.ک: تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۵۵۶ و ۵۵۷، یادآورى این امر لازم است که از امام باقرعلیه السلام چند روایت همانند حدیث ذکر شده در نور الثقلین آمده است.
(۲۵) قرب الاسناد، عبد اللّه بن جعفر حمیرى قمى، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، اوّل، ۱۴۱۳ ق، ص ۱۱۵.
(۲۶) الکافى، ج ۵، ص ۲۶۱ و ج ۷، ص ۲۶۱.
(۲۷) وسائل الشیعة، ج ۱۷، ص ۴۱.

۵
از ۵
۲۱ مشارکت کننده