در نظام تربیتی و آموزشی دانشگاه عاشورا، برخی واحد های درسی و تربیتی بیش از سایر مواد آموزشی دارای اولویت و اهمیت است، گویی پیش نیاز اصلی بسیاری از دروس تربیتی در مکتب امام حسین(علیه السلام) ایجاب می نماید تا دانش آموزان مکتب امام حسین(علیه السلام) به آنها اهتمام جدی داشته تا اینکه در حین آزمون های بزرگ و نهایی حیات مادی بتوانند بهترین نمره را کسب نمایند. بعد از واقعه تلخ عاشورا سکان دار هدایت و تربیت جامعه اسلامی را امام سجاد(علیه السلام) بر عهده گرفتند، ایشان نیز با اولویت قرار دادن پیش نیازهای واحد های تربیتی در مکتب عاشورا تلاش داشتند جامعه اسلامی را به سوی هدایت و سعادت واقعی رهنمود سازند، در این نوشتار تلاش داریم برخی از مبانی و اصول تربیتی که امام سجاد(علیه السلام) در مکتب عاشورا تلاش داشت جامعه انسانی را با آن آشنا نماید، مورد توجه قرار دهیم.
1-خداشناسی و اهتمام خاص به تربیت توحیدی
در نظام تربیتی امام سجاد(علیه السلام)، اتکا بر مباحث خداشناسی و باورهای توحیدی به عنوان اولین مبنا شناخته شده است، انسانی که خود را در مدار تربیت توحیدی قرار داده علاوه بر اینکه روحیه خداجویی در نهان او قوت می یابد تمایل و کشش فراوانی به سوی نور و خوبی ها پیدا می کند، از طرفی به هر اندازه انسان خود را از این نور دور نماید بیشتر در سیاهی ها گم شده و به تاریکی ها مبتلا می شود، انسانی که در زندگی جایگاه ممتاز و ویژه ای برای مباحث خدا شناسی و تربیت توحیدی تعریف نکرده به راحتی به خود اجازه می دهد که وارد در هر منطقه ممنوعه شده و خود را به هر آلودگی مبتلا نماید. موضوعی که نمود عینی آن را می توان در رفتار شقی ترین افراد روی زمین در صحرای کربلا مشاهده کرد کسانی که با فراموش کردن خدا دست خود را به خون ولی خدا آغشته کردند.
برگزیدن قالب دعا و نیایش با خدای متعال بهترین گواه بر توجه و اهتمام خاص امام سجاد(علیه السلام) به نظام تربیت توحیدی است، این موضوع نشان دهنده این مطلب است که حضرت تلاش دارد در قالب دعا و نیایش، انسان غرق شده در روز مرّه گی های مادی و دنیوی را با زیبایی های نگاه توحیدی آشنا سازد. یکی از این موارد توجه به مباحث خدا شناسی و توحیدی را به خوبی می توان در فراز های ابتدایی خطبه ای که حضرت در شام ایراد فرمودند، مشاهده کرد.در واقع فراموشی جایگاه و منزلت امامت و ولایت در تربیت اسلامی نیز ریشه در فراموشی سنت نبوی و دخیل کردن اجتهاد و تفسیر به رأی در برابر نص صریح بود، قاعدتاً جامعه ای که سنت نبوی را به حاشیه رانده و به نوعی تفاسیر سیاسی و شخصی را جایگزین آن می نماید، بهره ای از مقام و منزلت امامت نخواهد داشت .از جمله نکات درس آموز و توحیدی که امام سجاد(علیه السلام) در خطبه شام به آن اشاره کردند، سخنران مجلس یزید(لعنت الله علیه) که در مقام مدح یزید سخن می گفت را مورد خطاب قرار داده و به او این چنین نهیب می زنند:«وَیْلَکَ أَیُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَیْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ فَتَبَوَّأْ مَقْعَدَکَ مِنَ النَّار؛[1] اى خطیب، واى بر تو! رضایت مخلوق را بوسیله غضب خالق خریدى. جایگاه تو پر از آتش خواهد شد».
نکته تربیتی این سخن حضرت بسیار روشن است، انسانی که خود را در نظام تربیت توحیدی پرورش داده است، برای رضایت و خوشایند غیر خدا کاری بر خلاف رضایت الهی انجام نمی دهد، اصل و محور رضایت الهی است، این باور انسان را از بسیاری از تباهی ها و وارد شدن در مناطق ممنوعه باز می دارد.
2-اسوه و ملاک قرار دادن پیامبر(ص)
از جمله مهمترین و پیچیده ترین ظلم هایی که از صدر خلقت تا کنون به وقوع پیوسته پشت پا زدن به سنت و سیره نبوی در جامعه اسلامی بود، موضوع مهمی که ریشه اصلی همه مشکلات تربیتی، اجتماعی، اخلاقی، فقهی و اعتقادی به شمار می آمد، در واقع زمانی که جامعه انسانی فرهنگ نبوی و محتوای انسان ساز وحیانی را مورد بی مهری خود قرار داده و به آن تمکین نمی نماید و خود را مطیع خواهش های نفسانی و شیطانی قرار می دهد، واقعه تلخ و دردناک سال 61 هجری در صحرای کربلا به وقوع می پیوندد، امام سجاد(علیه السلام) نیز به نوعی ریشه مشکلات به وقوع پیوسته را دوری از سیره و سبک زندگی نبوی معرفی کرده و تلاش دارد در خطبه شام مردم را متوجه این فراموشی مرگبار نماید، از این رو نسبت و ارتباط خود را با منبع وحی مشخص می کند:
«هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم. اى مردم! من فرزند مکه و منایم. من فرزند زمزم و صفایم. من فرزند کسى هستم که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترین طواف و سعى کنندگانم. من فرزند بهترین حج گزاران و تلبیه گویان هستم. من فرزند آنم که بر براق سوار شد. من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد. من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزدیکترین جایگاه مقام بارى تعالى رسید».[2]
در واقع فراموشی جایگاه و منزلت امامت و ولایت در تربیت اسلامی نیز ریشه در فراموشی سنت نبوی و دخیل کردن اجتهاد و تفسیر به رأی در برابر نص صریح بود، قاعدتاً جامعه ای که سنت نبوی را به حاشیه رانده و به نوعی تفاسیر سیاسی و شخصی را جایگزین آن می نماید بهره ای از مقام و منزلت امامت نخواهد داشت و این چنین در سال 61 هجری به مصاف آن خواهد شتافت.
اصول تربیتی در فرهنگ عاشوایی
بعد از بیان و ذکر پاره ای از مبانی تربیتی در فرهنگ عاشورایی به چند مورد از اصول و شاخص های اصلی تربیتی در اندیشه امام سجاد(علیه السلام) اشاره خواهیم داشت. جامعه انسانی به هر اندازه در تقویت این اصول موفق عمل نماید در بحران های حساس و آزمون های بزرگ الهی موفقت تر عمل خواهد نمود.
1-دوری از غفلت و فراموشی
یکی از مهم ترین اصول در نظام تربیتی فرهنگ عاشورا، دوری از غفلت و بی خبری است، غفلت به نوعی بیماری مرگباری است که خود دارای شعب و شاخه های متعددی است، شاخه هایی همچون غفلت از خدای متعال، غفلت از خود و جایگاه ارزشمند انسانی در عالم هستی، غفلت از نعمت های الهی که در رأس آن امامت و نبوت قرار دارد، غفلت از آخرت، غفلت از وعید های الهی، غفلت از انجام وظایف و مسئولیت های تربیتی و اخلاقی در جامعه هر یک از شعب مورد نظر در نیایش های ارزشمند صحیفه سجادیه مورد توجه قرار گرفته است و از آثار و تبعات شوم آن به خدای متعال پناه برده شده است.[3] «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ جَنِّبْنَا وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِک،... وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِک، وَ الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّک الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛[4]خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و ما را از کجروى در توحیدت،... و نادیده گرفتن حرمتت، و فریب خوردن از دشمنت شیطان رانده شده، دور بدار». و یا اینکه در فراز نیایش 34 نیز امام سجاد(علیه السلام) این چنین برای در امان ماندن از غفلت باری تعالی دست به دعا بر می دارد: «وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْکَ ، إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ؛[5]و داغ غفلت از خود را به پیشانی ما نزن که ما به سوی تو مشتاقیم و از گناهان تائبیم».
به اذعان محققان و اساتید اخلاق و علوم اسلامی بیماری غفلت موجب بسته شدن راه های معرفتی و شناختی شده و مسیر صحیح دست یابی به حقیقت برای انسان بسته می شود، خدای متعال ابزار شناخت و معرفتی همچون چشم، گوش، قلب، عقل و انبیای الهی را در اختیار انسان قرار داده است تا مسیر صحیح را به دست آورد، ولی شخص غافل به سبب مبتلا شدن به این بیماری مرگبار سرش را پایین انداخته و بی توجه به ابزار های نجات و رستگاری به مقتضای غریزه کور خود رفتار می نماید.[6]
2-تقویت زهد
از جمله مهمترین و با ارزش ترین اصول و ارکان تربیت عاشورایی زهد پروری در زندگی است. دوری از مظاهر دنیا یکی از اصول مسلم اخلاقی و تعلیم و تربیت شناخته شده است. در واقع زهد نوعی عدم وابستگی به لذات مادی و دنیوی است. نوعی عدم دل بستگی به خواهش های نفسانی و مادی. یک انسان زاهد هر چند می تواند صاحب مال و منال مادی باشد، ولی به آن وابسته نیست از این رو رفتار و عملکرد به گونه ای است که مورد رضایت و خشنودی باری تعالی باشد نه رفتاری که برخواسته از خواهش نفسانی و کشش شیطانی، باری به هر جهت نقطه شروع و آغاز تمام مشکلات در تربیت اخلاقی حب دنیا است، از طرفی اصل تربیتی زهد که در اندیشه فکری و تربیتی امام سجاد(علیه السلام) زیاد از آن یاد شده است به معنای دوری از دل بستگی های مادی و آزادی از هر چیزی است که بخواهد در انسان نوعی دل بستگی ایجاد نماید و او را از یاد خدا و آخرت و وظایف دینی و اخلاقی باز دارد. «وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَةَ فِی الْعَمَلِ لَک لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِک مِنْ قَلْبِی، وَ حَتَّی یکونَ الْغَالِبُ عَلَی الزُّهْدَ فِی دُنْیای، وَ حَتَّی أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّیئَاتِ؛[7] و رغبت و میلی روزی من کن که عمل برای تو را محض آخرتم انجام دهم، بدان گونه که صدق این رغبت را در قلبم بیابم، و بیرغبتی نسبت به دنیای زودگذر بر دلم چیره شود، آنسان که از سر شوق به حسنات برخیزم، و به سبب بیم و خوف از سیئات در امان مانم».
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج45 ؛ ص137.
[2]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج18-السجادع، ص: 308.
[3]. ر.ک، علی اصغر ابراهیمی فر، بررسی نظام تربیتی در صحیفه سجادیه، ص 58.
[4]. نیایش 44 صحیفه سجادیه.
[5]. الصحیفة السجادیة، ص: 156، نیایش 34.
[6]. ر.ک:آیت الله مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج2، ص 164.
[7]. نیایش ۲۲ صحیفه سجادیه.