سخن گفتن درباره شخصیت و شخصیت هایی که از بُعد واحد برخوردارند، چندان کار دشواری نیست؛ زیرا پس از یک رشته بررسی ها، می توان شخصیت و واقعیت او را از همان بُعد به روشنی ترسیم کرد؛ ولی سخن گفتن درباره شخصیتی که از ابعاد گوناگون برخوردار است کار آسانی نیست و لذا تبیین شخصیت پیامبران و پیشوایان معصوم، کار یک فرد و دو فرد نیست، بلکه نیاز به خرد جمعی دارد که درباره این افراد بیندیشند و مجموعه ای را تدوین کنند.
سخن گفتن درباره دخت گرامی پیامبر اسلام - حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام - که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله او را به اتّفاق فریقین با صفات بس برجسته ای یاد کرده است، کار بسیار دشوار و پیچیده ای می باشد. او به دور از عواطف پدری، او را چنین معرفی می کند:
1. فاطمة سیدة نساء اهل الجنّة(1).
2. فاطمة بضعة منّی فمن أغضبها أغضبنی(2).
3. أما ترضین أن تکونی سیدة نساء المؤمنین؟ أو سیدة نساء هذه الأمّة(3).
4. یا فاطمة ألا ترضین أن تکونی سیدة نساء العالمین و سیدة نساء هذه الأمّة و سیدة نساء المؤمنین(4).
این نوع سخنان از فردی که از گناه و لغزش معصوم و پیراسته است و تحت تأثیر عاطفه پدری و فرزندی قرار نمی گیرد، نشانه عظمت دخت گرامی اوست که از این طریق می خواهد، برای جهان بشریّت، برترین الگو را ارائه کند.
امروز در تربیت نسل جوان، الگوهای ملموس، نقش مهمّی ایفا می کنند و غالبا انسان هایی که شخصیت آنها به حدّ کمال نرسیده، از طریق مشاهده الگوها، به خودسازی می پردازند. البته تا چه الگویی انتخاب کنند. پیامبر از این لحاظ، برای زنان جهان، نمونه فضیلت و کانون کمال را معرفی می کند تا در الگویابی از او پیروی کنند.
از آنجا که دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله الگویی تمام عیار برای زنان است، باید در تمام ابعاد، سرآمد روزگار باشد تا همه زنان در تمام ابعاد از او پیروی کنند، به گونه ای که الگویی بالاتر و برتر از او نباشد تا او به عنوان بانوی نمونه معرفی گردد.
ممکن است فردی در بخشی از زمان، معلم نمونه، یا کارگر نمونه یا زن بافضیلت معرفی شود؛ ولی تأثیرگذاری این نوع الگوها از نظر زمان و مکان کاملاً محدود می باشد در حالی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در سخنان خود، فاطمه زهرا علیهاالسلام را سرور زنان بهشت و زنان باایمان و به نقل حاکم در مستدرک، سرور همه زنان جهان معرفی می کند. طبعا باید از نظر فضیلت و الگوبودن در تمام ابعاد و در همه زمان ها پیشتاز و برتر باشد.
این روایات که فریقین بر آنها صحّه نهاده اند، زهرای مرضیه را در هر زمان الگو، و آشنایی با زندگانی او را برای زنان، راهگشا می دانند. بنابراین او چشمه جوشانی است که رفتار و گفتار او در هر زمان برای زنان، بلکه تمام انسان ها حیات بخش است.
امروز جهان غرب خود را متولّی حفظ کرامت و فضیلت زن و رساندن او به جایگاه شایسته وی می داند و مسأله «فمینیسم» چند صباحی است که بر سر زبان ها افتاده و رسانه ها هم درباره حقوق و شخصیت زن سخن می گویند. آیا به حق، غرب متولّی چنین امر بزرگی است یا این که جهان وحی از 14 قرن پیش متولّی آن بوده و با تبیین مقام زن و جایگاه او در آفرینش و مسؤولیت هایی که وجود او حاکی از پذیرایی آنهاست، برای این کار شایسته تر است؟
غربی که ادّعای به کمال رساندن زنان را دارد، آیا خود در غرب چه کاری صورت داده است؟ فروپاشی نظام خانواده در غرب و گسترش خانه های سالمندان و رخت بربستن عاطفه از فرزندان، گواه بر زبونی و ذلّت غرب در حفظ کرامت زن نیست؟
آیا نشاندن زن، پشت تراکتورها و کامیون های سنگین، و به کار گرفتن او در کارخانه ها و معادن زغال سنگ و مس و غیره نشانه مقام و منزلت اوست؟ یا بهره گیری از زیبایی، در مراکز عمومی، بالأخص در فروشگاه ها، حافظ جایگاه اوست یا این که این گونه کارها از طراوت و لطافت او می کاهد و محیط زندگی را برای شوهر و فرزندان، سرد و بی رغبت می سازد؟
جامعیّت دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله
مقصود از جامعیت این است که به هر فضیلتی بنگریم بالاترین آن را در زندگی زهرا علیهاالسلام می یابیم. اینک ما به صورت گذرا به تبیین حیات حضرت زهرا علیهاالسلام از این دیدگاه می پردازیم:
1. محیط تربیت
شکی نیست که محیط خانواده پایه نخستینِ شخصیت و پل عبور به کمال است، و در حقیقت بخشی از شخصیت انسان، معلول شخصیت پدر و مادر و محیط زندگی او در دوران کودکی است. دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه وحی از والدینی که جهان به وجود آنها افتخار می کند، دیده به جهان گشود. او از مادری متولد گشت که یکی از چهار زنی است که بهشت مشتاق دیدار آنهاست؛ یعنی آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه(5).
مادر او نخستین بانویی است که به پیامبر ایمان آورد و ثروتی را که در اختیار داشت در دست شوهر گرامی خود نهاد تا از آن، در راه گسترش اسلام بهره بگیرد و در تمام سختی ها با همسر خود همراه بود. حتی در مسأله حصر در شعب ابی طالب نیز مانند دیگران بر گرسنگی صبر کرد و سالی را که او در آن درگذشت، پیامبر آن را «عام الحزن» نامید.
او از پدری به دنیا آمد که قرآن او را خاتم پیامبران و رسولان شمرده و نبوت و رسالت او پایان بخش نبوت ها و رسالت هاست و از نظر احادیث، اشرف مخلوقات و به یک معنی، نور وجود او نخستین خلقت جهان است. زهرای مرضیه در آغوش چنین پدر و مادر و در خانه ای مملو از معنویت و نورانیت پرورش یافت.
2. غمخوار پدر در دوران کودکی
زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مکّه به سر می برد و هنوز برنامه هجرت آغاز نشده بود، از طرف قریش و کافران مورد اذیّت و آزار و چه بسا ضرب و شتم قرار می گرفت، تنها یار و یاور او پس از درگذشت همسر پیامبر-خدیجه- در محیط خانه، دخت گرامی او بود. سیره نویسان می نویسند که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله با تن مجروح وارد خانه شد. یگانه دختر او به یاری پدر شتافت و با آوردن آب و شستن جراحات، بر قلب مجروح او مرهم نهاد(6).
3. فاطمه علیهاالسلام و مسؤولیت های اجتماعی
رسول گرامی صلی الله علیه و آله پس از ورود به مدینه، دولت اسلامی تشکیل داد و از این طریق جهان را به رسالت و آیین خود دعوت نمود. دشمنان از پا ننشستند و جنگ های خونینی بر ضد او به راه انداختند و دختر گرامی او در این نبردهای نابرابر در کنار پدر بود و تا آنجا که قوانین اسلام به زن اجازه می داد، در نبرد اُحُد به یاری مجروحان شتاقت(7). البته مقابله و نبرد در خط مقدم جبهه برای زنان ممنوع است؛ امّا فعالیت های پشت جبهه و تقویت روحیه مبارزان و خانواده های آنها از اموری بود که دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله در این مورد پیشتاز بود.
4. محدّثه
در احادیث فریقین، گروهی به نام محدّثه معرفی می شوند، آنها کسانی هستند که بدون دیدن فرشته -و احیانا با دیدن او- با او به گفتگو می پردازند. فرد محدّث از نظر کمال باید به پایه ای برسد که بتواند اصوات برزخی را با همین گوش دنیوی بشنود. جهان، پر از صُوَر و اصوات برزخی است که اکثر انسان ها را به خاطر نداشتن توان مندی، یارای دیدن و شنیدن آنها نیست؛ امّا گروهی که از نردبان کمال و فضیلت بالا رفته اند می توانند این اصوات و صور برزخی را درک کنند تا آنجا که فرشته والامقامی چون «روح الامین» با آنها سخن می گوید و آنان نیز سخن او را می شنوند.
از این جهت در روایات، دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله ، محدّثه(8) معرفی شده که خود حاکی از کمال برتر است. کوته نظران سخن گفتن فرشته را با غیر پیامبران، دور از واقعیت می شمارند در حالی که قرآن، منادی سخن گفتن فرشته با مادر مسیح -حضرت مریم- است، آنجا که می فرماید:
«و إذ قالَتِ المَلائکَةُ یا مریمُ إنَّ اللّه َ اصْطَفاکِ و طَهَّرَکِ و اصْطَفاکِ علی نِساءِ العالَمین(9)».
«آن گاه که ملائکه به مریم گفتند: خدا تو را برگزیده و از آلودگی پاک کرده و تو را بر زنان جهان برتری بخشیده است».
سخن گفتن فرشتگان با فرد، نشانه نبوّت و رسالت او نیست، بلکه نشانه ارتقای مخاطب به قلّه کمال است که به او توان شنیدن صدای فرشتگان را می دهد.
از این گذشته، قرآن سخن گفتن فرشتگان را با همسر حضرت ابراهیم -هاجر- یادآور می شود و می فرماید:
«قالوا أتَعْجَبینَ مِنْ أمْرِ اللّه ِ رَحْمَتُ اللّه ِ و برکاتُهُ عَلَیْکُم أهْلَ البَیْتِ إنّه حَمیدٌ مجید(10)».
«آیا از فرمان و اراده خدا در شگفت هستی، رحمت و برکات او بر شما خاندان (نبوت) است...».
مسأله الهام و فتوحات غیبی در مورد اولیای الهی یک مسأله گسترده کلامی و فلسفی است که این جا جای بازگویی آن نیست، و ما تفصیل آن را در جلد سوم «مفاهیم القرآن» در پاسخ سؤال دوم از خاتمیّت، مطرح کرده ایم. و خلاصه آن، این است که باب نبوت و رسالت به معنی رهبری انسان ها از طریق وحی تشریعی به پایان رسیده است و پس از رسول خاتم صلی الله علیه و آله ، نبی و رسولی نخواهد آمد؛ ولی هرگز باب فتوحات و شکوفایی معرفتی انسان به روی او بسته نشده است؛ چه بسا انسان هایی با دید برزخی و هوش برتر آنچه را که دیگران نمی بینند و نمی شنوند، ببینند و بشنوند. قرآن مجید می فرماید:
«یا أیُّهَا الّذینَ آمَنوا إنْ تَتَّقوا اللّه َ یَجْعَلْ لَکُم فَرْقانا...(11)».
«ای افراد باایمان! اگر از گناه بپرهیزید، خدا قوه و نوری به شما می دهد که از درون، حق را از باطل جدا می سازید».
امیرمؤمنان علیه السلام درباره انسان های وارسته که از طریق تقوا و پرهیزکاری، کسب کمال نموده اند، چنین می فرماید:
«قد أحیی عقله، و أمات نفسه حتّی دقّ جلیله و لَطُفَ غلیظُهُ و برق له لامع کثیر البرق، فأبان له الطریق و سلّت به السبیل و تدافعته الأبواب الی باب السلامة و ثبتت رِجْلاه بطمأنینة بدنه، فی قرار الأمن و الرّاحة(12)».
«عقل خود را زنده ساخته و شهوتش را میرانده است تا آنجا که تنش به لاغری گراییده و تندخویی او به نرمی تبدیل شده است. برقی پرنور در وجودش درخشیده و راه هدایت را برای او روشن ساخته است و در راه خدا او را به پیش برده است، پیوسته در مسیر تکامل از دری به دری دیگر راه یافته و در جایگاه امنیّت و آسایش پای نهاده و آرام گرفته است».
البته سخن در این مورد بیش از آن است که در این مقاله بگنجد.
5. عالمه
علم و دانش بالذات، کمالی است که انسان های معمولی از راه تحصیل به دست می آورند ولی انسان های والا بدون آن که در مدرسه ای درس بخوانند و در برابر استادی زانو بزنند، علم و دانش به صورت موهبتی به آنها داده می شود. قرآن مجید به کمال علمی انسانی اشاره می کند که رسول رسمی او، خواهان بهره گیری از کمال علمی او شد. خداوند این فرد را چنین توصیف می کند:
«فَوَجدا عَبْدا مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْما(13)».
«موسی و همراه او بنده ای از بندگان ما را یافتند که مشمول رحمت ما بود و از پیش خود دانشی به او آموخته بودیم».
دخت گرامی پیامبر، عالمه غیرمعلّمه بود. او نزد فردی درس نخوانده و برای فراگیری علم نزد کسی زانو نزده بود، ولی در پرتو کمالات نفسی می توانست حقایق و واقعیات و از آن جمله احکام و شرایع را دریابد و پرسش ها را پاسخ بگوید و لذا پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله زنان را برای آموزش دین، سراغ او می فرستاد.
صحیفه فاطمه و مسند فاطمه علیهاالسلام که برای خود سرگذشت خاصی دارد، گوشه ای از دانش بانوی نمونه اسلام است که در این دو کتاب گردآمده و پس از رحلت او دست به دست در خاندان عصمت نگهداری شده و گاهی از این صحیفه، به «مصحف» تعبیر می شود که به معنای کتاب است.
6. عبادت و نیایش
سخن درباره عبادت و نیایش دخت گرامی پیامبر علیهاالسلام چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. در اینجا به نقل نمونه ای می پردازیم. امام مجتبی علیه السلام می فرماید: شبی مادرم را در محراب عبادت مشاهده کردم که پیوسته در حال رکوع و سجود بود تا آنجا که سپیده صبح دمید، شنیدم مردان و زنان باایمان را به نام دعا می کرد و هرگز برای خود از خدا چیزی نخواست. به مادرم گفتم: چرا درباره خودمان دعا نفرمودی چنان که دیگران را دعا کردی؟ فرمود: فرزندم! «الجار ثمّ الدّار»: «نخست همسایه، سپس درون خانه(14)».
7. ساده زیستی و از خودگذشتگی
یکی از ویژگی های دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ساده زیستی اوست. هنگامی پیامبر صلی الله علیه و آله جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام را ملاحظه فرمود، در شگفتی فرو رفت و گفت: «آفرین بر خانواده ای که بیشتر ظروف آنها سفالین است(15)». و با این جمله، ساده زیستی آن حضرت را ستود.
8. ایثار
آیات سوره «هل أتی»(انسان)، نشانگر ایثار فزون از حدّ دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله است. مشروح سرگذشت آن را همگان شنیده ایم. او سه شب به طور متوالی نان جوین خود را به نیازمندان که قرآن آنها را به مسکین، یتیم و اسیر یاد می کند، داد و با آب افطار کرد(16).
9. بُعد قرآنی کوثر
مفسران آیاتی را بر خاندان رسالت تطبیق کرده اند، این آیات بر دو نوعند: گاهی این آیات اختصاصا درباره اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است و گاهی مفاد آیه، عام است؛ اما به نوعی بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله انطباق قهری دارد.
بخش دوم که به آنها در اصطلاح مفسران، «جَری» و «تطبیق» بر مصداق برتر اطلاق می شود، بیش از آن است که به آنها اشاره کنیم. از باب نمونه، شیخ طبرسی در تفسیر سوره فاتحه می گوید: برخی گفته اند که مقصود از صراط مستقیم در آیه «اهدنا الصراط المستقیم»، راه و روش پیامبر گرامی و جانشینان اوست(17). مسلّما این نوع تفسیر بیشتر جنبه تطبیقی دارد. مقصود، صراطی است که انسان را به سوی خدا رهبری نماید و به سعادت دنیوی و اخروی او منتهی گردد، و راه و روش خاندان رسالت کامل ترین مصداق این آیه است.
ما، در این بخش فقط به برخی از آیات اشاره می کنیم که دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله شأن نزول آن ها بوده و یا از جمعی است که این آیات درباره آنها فرود آمده است و از این طریق به بُعدی از ابعاد زندگی آن حضرت اشاره می شود:
الف. مباهله و دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله
در آخرین سال های زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه، نامه ای از مقام رسالت به نصارای نجران ارسال گردید و از آنان خواسته شد که یا اسلام بیاورند و یا با پرداخت مالیات سرانه (جزیه) تحت حمایت اسلام قرار بگیرند. گروهی از شخصیت های مذهبی و سیاسی آنان در قالب شصت نفر وارد مدینه شدند و پس از یک رشته گفتگوها که به محکومیّت آنان انجامید، سرانجام کار به مباهله واگذار شد و قرار شد هر دو گروه در نقطه ای از نقاط مدینه به مباهله برخیزند و لعنت خدا را بر دروغ گویان بفرستند. قرآن این حقیقت تاریخی را در این آیه یادآور می شود:
«فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ العِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا و أبْناءَکُم و نِساءَنا و نساءَکم و أنْفُسَنا و أنْفُسَکم ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّه ِ عَلَی الکاذِبینَ(18)».
«بنابراین هرکس پس از دانشی که به تو رسیده با تو به ستیز برخیزد، بگو بیایید ما فرزندان خود را و شما نیز فرزندان خود را و ما زنانمان را و شما نیز زنانتان را و ما خود را و شما نیز خود را فراخوانیم، آنگاه لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
مفسران و سیره نویسان می نویسند: پیامبر صلی الله علیه و آله ، خانه را برای مباهله در نقطه خاصی از بیرون مدینه که امروز در آن نقطه مسجدی به نام «مسجد الإجابة» قرار دارد، ترک گفت، در حالی که دست امام حسن علیه السلام را گرفته و امام حسین علیه السلام را در آغوش داشت و دخترش حضرت زهرا علیهاالسلام و همسر گرامی وی حضرت علی علیه السلام پشت سر او حرکت می کردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله عبای خود را بر درختی پهن کرد و سایبانی فراهم آورد، آنگاه فرمود: هر چهار نفر زیر آن سایبان قرار گیرند و هرگاه او دعا کرد، دعای او را با آمین همراهی کنند. ولی قرائن گواهی می داد که دعای پیامبر مستجاب می شود و نمایندگان نجران در آتش می سوزند؛ از این جهت آنان از مباهله منصرف شدند و پذیرفتند که تحت الحمایه دولت اسلامی قرار گیرند و باج گزار آن باشند، تفصیل این بخش را در کتاب «فروغ ابدیّت» می خوانید(19).
آنچه مهم است این است که گزینش حضرت زهرا علیهاالسلام از میان زنان مدینه و همسران پیامبر، گواه بر این است که تنها زنی که از نظر قداست، شایستگی داشت که دعای پیامبر صلی الله علیه و آله را با آمین خود همراهی کند، دخت گرامی او سرور زنان جهان بود و هیچ زنی در آن عصر چنین قابلیّت و شایستگی را نداشت.
ب. آیه تطهیر و زهرای مرضیه علیهاالسلام
آیه تطهیر از آیه های معروف در میان مسلمانان است که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را از هر نوع پلیدی روحی و فکری و رفتاری، تنزیه می کند و می فرماید:
«...إنّما یُریدُ اللّه ُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ البَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا(20)».
«فقط خدا می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد».
روایات فراوان، بلکه متواتر حاکی از آن است که مقصود از این بیت، بیتِ گلی و سنگی نیست، بلکه بیت نبوّت و رسالت است و خدا در این آیه، درباره کسانی که از نظر روحی و فکری با این بیت رفیع در ارتباطند، سخن می گوید و مقصود از «رجس» در آیه، پلیدی های روحی و رفتاری و آلودگی به گناه است که اهل این خانه از آن پیراسته شمرده شده اند و به حکم این روایات، مقصود از این اهل بیت همان خمسه طیّبه هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله برای جداسازی آنان از دیگران، آنها را زیر عبایی گردآورد و با خدای خود چنین راز و نیاز کرد:
«اللهمّ إنَّ لِکُلِّ نَبِّیٍ أهل بیت و هؤلاء أهل بیتی(21)».
باید توجه نمود که اراده، در آیه «انّما یرید اللّه »، اراده تشریعی نیست، اراده ای که ممکن است مراد آن محقق نشود؛ زیرا اراده تشریعی بر طهارت، به خاندان رسالت اختصاص ندارد. خدا با اعزام پیامبران و پیشوایان برای تطهیر انسان ها از آلودگی، این نوع از اراده خود را ظاهر ساخته است. مثلاً در آیه زیر می فرماید:
«... و لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُم و لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُم لَعَلَّکُمْ تَشْکُرونَ(22)».
«ولی می خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید تا شکر او را به جا آورید».
چون اراده تشریعی خداوند بر تطهیر همگان تعلق گرفته است؛ ولی اراده در این آیه، بر گروه خاصی تعلق گرفته است. از این جهت می توان گفت که این اراده، (انّما یرید اللّه )، اراده تکوینی است که حتما مراد را به دنبال دارد. در این صورت خاندان رسالت از هر پلیدی و گناه و آلودگی پاک گردیده اند و این نشانه عصمت آنهاست.
تصوّر نشود که لازمه عصمت، نبوّت است و این یکی از اشتباهات است که عصمت را مرادف نبوّت بدانیم؛ به گواه اینکه قرآن به طهارت و پاکی حضرت مریم علیهاالسلام از هرگونه گناه تصریح می کند؛ ولی او هرگز پیامبر نیست. آنجا که می فرماید:
«و إذ قالَتِ المَلائکَةُ یا مریمُ إنَّ اللّه َ اصْطَفاکِ و طَهَّرَکِ و اصْطَفاکِ علی نِساءِ العالَمین(23)».
«آن گاه که ملائکه به مریم گفتند: خدا تو را برگزیده و از آلودگی پاک کرده و تو را بر زنان جهان برتری بخشیده است».
این پاکی، پاکی از آلودگی ظاهری نیست؛ زیرا طهارت ظاهری هنر نیست. امروز زنان هوس باز از نظر ظاهر پاک و تمیز می باشند، بلکه مراد، طهارت روحی و نفسانی و دوری از آلودگی و گناه است.
ج. سوره «هل أتی» و فاطمه اطهر
مفسّران اتفاق نظر دارند که آیاتی چند از سوره «هل أتی» (سوره انسان) درباره خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله که حضرت زهرا علیهاالسلام نیز عضو مهم آن بود، نازل شده است. این آیات از آیه پنجم این سوره شروع شده و در آیه بیست و دوم پایان می پذیرد؛ یعنی از آیه «إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا» آغاز می شود و در آیه «إنّ هذا کان لکم جزاءً و کان سعیکم مشکورا» پایان می پذیرد.
سخن درباره این آیات و تفسیر آنها گسترده تر از آن است که در یک مقاله بگنجد و لذا برخی از علمای اهل سنت مانند عاصمی، کتابی مستقل در تفسیر این سوره نوشته اند و شأن نزول آن در تمام تفاسیر موجود است و در بحث ایثار حضرت زهرا علیهاالسلام به آن اشاره شد.
دختر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله مانند فرزندان و همسرش، راه انبیا را پیمودند که تمام کارهای آنان برای خدا بود، و هرگز در فکر پاداش از مردم نبودند و شعار همه انبیا این بود که «و ما أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إلاّ عَلی رَبّ العالمینَ(24)».
منطق حضرت زهرا علیهاالسلام و همسرش و دو نور دیده اش این بود که می گفتند:
«إنّما نُطْعِمُکُم لِوَجْهِ اللّه ِ لا نُریدُ مِنْکُم جَزاءً و لا شُکورا(25)».
«ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم، هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».
د. سرور زنان جهان و شبه پاداش رسالت
یادآور شدیم که کوشش ها و فداکاری های پیامبران برای خدا بود و هیچ گاه در فکر پاداش و طلب سپاس از مردم نبودند. در طول تاریخ، پیامبران، با این ویژگی ها شناخته می شدند، چنان که می فرماید:
«اتّبعوا مَنْ لا یَسْأَلُکُمْ أجرا و هُمْ مُهْتَدونَ(26)».
«از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی خواهند و خود، هدایت یافته اند».
با توجه به این اصل، در سوره شورا، مهر و مودّت خاندان رسالت، پاداش جانفشانی های پیامبر صلی الله علیه و آله شمرده شده است، آنجا که می فرماید:
«...قُلْ لا أسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرا إلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبی...(27)».
«بگو اجر و پاداشی از شما درخواست نمی کنم جر دوست داشتن نزدیکانم».
و مقصود از نزدیکان، اقربای پیامبر صلی الله علیه و آله و در رأس آنها تنها یادگار و دخت گرامی او قرار دارد. اکنون سؤال می شود: هرگاه شعار پیامبران، پیراستگی از درخواست پاداش است، چگونه قرآن مهر خاندان خود را، اجر رسالت معرفی می کند.
پاسخ آن، این است که دوستی اهل بیت هرچند خود، فضیلت و کرامتی است؛ ولی در عین حال راهگشای سعادت برای دوستداران آنهاست و این نوع مودّت، پیش از آن که به سود صاحب رسالت باشد، مایه سعادت دوستداران آنهاست؛ زیرا دوستی با کانون فضیلت، انسان را در حوزه کمال قرار می دهد و به حکم این که آنها را دوست دارد، در گفتار و رفتار، از آنها پیروی می کند. و لذا در آیه دیگر می فرماید:
«قل ما سَأَلْتُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ....(28)».
«مزدی که درخواست کردم به سود شماست».
ه. زهرا علیهاالسلام کوثر جوشان
دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله برای بی اهمیّت جلوه دادن دعوت پیامبر با خود گفتگو می کردند و می گفتند: رسالت محمد صلی الله علیه و آله با مرگش به پایان می رسد؛ زیرا او ابتر؛ یعنی نسل بریده و بی عقب است و از این طریق، به خود نوید می دادند که چراغ دعوت او با مرگ وی و نبودن فرزند پسر خاموش می گردد.
قرآن در نقد اندیشه باطل آنان، به رسول گرامی صلی الله علیه و آله در مکه نوید می دهد که ما به تو کوثر دادیم، چنان که می فرماید:
«إنّا أعْطَیْناکَ الکَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّکَ و انْحَر* إنَّ شانِئَکَ هُوَ الأبْتَر».
«ما به تو کوثر عطا کردیم* برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن* بدان دشمن تو بریده نسل و بی عقب است».
با توجه به ذیل آیه که خداوند در آن، دشمن را «ابتر» می خواند و در مقابل، یادآوری می کند که خدا به او «کوثر» لطف فرموده است، به روشنی می توان دریافت که مقصود از «کوثر»، نسل کثیری است که از پیامبر در طول زمان به جای مانده و خواهد ماند، و امروزه آماری که از سادات و ذریّه پیامبر در کشورهای مختلف جهان مانند ایران و عراق و عربستان و یمن و اردن و سوریه و مغرب و تونس و الجزایر و مصر و سودان و هند و پاکستان، حتی اندونزی منتشر شده، تعداد سادات را بیش از 60 میلیون نفر نشان می دهد و در گذشته برای ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله اداره ای به نام «نقابة السادات» وجود داشته است و سرپرست آن را نقیب السادات می نامیدند.
رازی آنگاه که به تفسیر سوره کوثر می رسد می گوید: بنگرید با این که اموی ها و عباسی ها به نسل کشی سادات پرداخته اند؛ ولی ذریه رسول خدا از نسل زهرا جهان را پر کرده است و چه عالمان بزرگ و بی نظیری را تحویل جامعه داده است مانند (حضرت) باقر علیه السلام و صادق علیه السلام و رضا علیه السلام که در علم و وارستگی نمونه زمان خود بودند(29).
ما از نظر ابعاد قرآنی، به همین مقدار بسنده می کنیم و دامن سخن را در این بُعد، کوتاه می سازیم و در شماره آینده به بیان ابعاد دیگری از فضائل حضرت زهرا علیهاالسلام می پردازیم.
1. بخاری، باب مناقب فاطمة بنت النبی، حدیث 1.
2. بخاری، باب مناقب فاطمة، شماره 3714.
3. بخاری، کتاب بدء الخلق، باب علامات النبوة فی الاسلام.
4. صحیح بخاری، کتاب الإستئذان، حدیث 6285.
5. بحارالانوار، ج 43، ص 54-53.
6. بحارالانوار، ج 40، ص 68.
7. نمازی واقدی، ج 1، ص 249. می نویسد: او همراه گروهی از زنان به سوی اُحُد آمدند: «یسقین الجرحی و یداوینهم».
8. بحارالانوار، ج 43، ص 72، حدیث 67-66.
9. آل عمران، 42.
10. هود: 73.
11. انفال: 29.
12. نهج البلاغه، خطبه 22.
13. کهف: 65.
14. بحارالانوار،
15. کشف الغمّة، ج 1، ص 359 و بحارالانوار، ج 23.
16. سوره هل أتی: 12-6.
17. مجمع البیان، ج 71، ص 28.
18. آل عمران: 61.
19. فروغ ابدیّت، ص 908-905.
20. احزاب: 33.
21. تفسیر طبری، ج 23، ص 7-5 و دُرّ المنثور، ج 5، ص 199-198.
22. مائده: 6.
23. آل عمران: 42.
24. شعرا: 109.
25. انسان: 9.
26. یآس: 21.
27. شوری: 23.
28. سبأ: 47.
29. مفاتیح الغیب، ج 31، ص 124.