الگوی من کیست؟!
زبان الگو زبانی رساتر از بیان است و خلاصه تر و گویا ترا از زبان نوشته و کتاب است . آنچه را که چشم می بیند بیشتر مورد اثراست، تاآنچه را که گوش می شنود . ما از راه چشم حتی حقایق را لمس می کنیم و دل ما آنچه را که دیده است، یاد می کند .
ادیان بیش از آنکه به سخن بپردازند به ارائه ی الگو پرداخته اند . مربیان نیز سعی دارند خواسته ها و اهداف تربیتی را از روی شاهدها و الگوها ارائه نمایند و با نشان دادن فرد مورد نظر به آدمی بفهمانند که چگونه باید باشند .
الگوها در ویرانی یا سازندگی جامعه فوق العاده مؤثرند . و در واقع هرکس می کوشد قهرمانی را برای خود بپذیرد که واجد صفات مثبت بیشتر و قابل قبول تری باشد .
اسلام و الگوها
اسلام به عنوان یک مکتب مترقی در طریق پیش برد اهداف و ایجاد زمینه ی سازندگی می کوشد به عرضه و ارائه ی الگو بپردازد . زیرا می داند راه ارائه ی الگو هموارتر و زودرس تر از دیگر راه هاست .
توصیه ی قرآن این است که مردم در امور حیات و جزییات زندگی باید به رسول خدا تاسی داشته باشند .
توصیه های روایات هم این است که مردم را از طریق ارائه ی الگو و عمل دعوت به حق کنند، نه تنها از طریق زبان . زیرا مردم از آن طریق بهتر و بیشتر به حقایق آشنا می شوند . پیشوایان ما هرکدام اسلام مجسم و بلکه قرآن مجسم بودند . به هنگامی که از عایشه پرسش شد که اخلاق پیامبر چگونه بود، پاسخ داد: خلق و خویش قرآن بود .
معصومان ما به تعبیر خودشان ملاک و میزان بودند . به هنگامی که از معصوم پرسش شد منظور از کلمه ی میزان در قرآن چیست، فرمود: منظور ماییم، ما میزان در قیامتیم و براساس ما شخصیت ها سنجیده و بررسی می شوند .
الگوها باید موجبی برای ایجاد شور، احساس و عاطفه ی دینی باشند، ما را جذب بکنند، رهبری و هدایت کنند و زمینه را برای همانندی ما باآنان فراهم سازند . (1) اگر در مکاتب بشر ساخته الگوی عملی وجود ندارد و آنان ناگزیرند، ایدآلیستی بیندیشند، خوشبختانه در مکتب اسلام راستین یعنی تشیع الگوهای بسیاری وجود دارد .
الگوی زنان امروز کیست؟
پاسخ این سؤال بسیار روشن است و آن این است که وضع شان را ببین و حالشان را بپرس .
ببین آنچه را که می گویند، انجام می دهند، عمل می کنند، به گفته و عمل چه کسانی شبیه است . آیا زینبی عمل می کنند و یا چون دیگران؟ آیا روش شان چون فاطمه است یافرد دیگر؟
بی شک گروهی هستند که به دنبال الگوهای غربی می باشند . فکرشان، روش زندگی شان، تجمل پرستی شان، نشات گرفته از زنان به ظاهر متمدن و روشنفکر، ولی در واقع غربی است . آن دوشیزه یا بانوی نیمه عریان، آن وابسته و دل بسته به لوکس گرایی و تجمل، آن انسان لذت پرست نمی تواند الگویی جز الگوی غربی، افراد بی بندو بار، حتی رقاصه ها و آوازه خوانان داشته باشد . (2)
آن کس که دائما در فکر رنگ و عوض کردن زیور و تجملات، زندگی طاووسی، عیش و خوشگذرانی است، بی شک الگوی زندگی اش هنرپیشه های سینما، زنان اشراف، حجله نشینان و عروسان چمن است و او جز آن الگویی ندارد، اگرچه در لباس و چهره به ظاهر اسلامی باشد .
شک نیست که برخی با ظاهر سازی هایی سعی دارند . خود را به همین گونه که گفتیم، معرفی کنند، اما واقعیت این است که ظاهرسازی ها حقیقت را عوض نمی کنند .
فاطمه، الگوی سنت شکنی
نقش فاطمه در احیای زنان عجیب بود . او وسیله و الگوی یک سنت شکنی است . سنتی که به طور غلط در جامعه شایع شده و مردم را اسیر و گرفتار خود کرده است .
پیامبر از طریق او نشان داد که زن در جهان بینی اسلام ازچه دریچه ای باید نگریسته شود . ارج و قیمت زن تاچه اندازه است و چگونه باید او را درکنار خود داشت . هنگامی که پیامبر دست دختر خود را می بوسد، نشانه ی اعتراض و عصیان علیه طرز فکر جامعه ی زمان اوست . انقلابی است علیه زنده به گورکردن دختران و نشان می دهد که نه تنها نباید به او اهانت کرد، بلکه باید اورا پذیرفت و دست او را هم از آن بابت که نعمتی از خداست، باید بوسید .
دختران و زنان را در عصر او به حساب نمی آوردند، حتی آنان را به شخم کردن زمین وا می داشتند . دختران را جزو حسب و نسب نمی شمردند . حتی از ارث محرومش می کردند . در عوض قصاص را درباره ی او به سختی اجرا می نمودند . بی پسر را اگرچه دارای چندین دختر بود ابتر می شمردند . (3)
پیامبر از طریق فاطمه نشان داد که بی پسر ابتر نیست . مقام و رتبه ی زن آن چنان نیست که کوته نظران می پندارند . او حتی می تواند خیرکثیر باشد . مایه ی نعمت و عزتی برای خانواده باشد . او الگوی سنت شکنی حتی درباره ی ازدواج بود . درآن عصر بزرگ زادگان جز با بزرگان و ثروتمندان ازدواج نمی کردند . اما او این سنت را شکست و باعلی پسرعم خود که فقیر بود وحتی خرج عروسی را از محل فروش زره تهیه کرده بود، ازدواج کرد .
راستی اگر فاطمه نبود، این سنت های غلط چگونه می شکست و این همه الگوهای عملی در زندگی و رسالت پیامبر چگونه حاصل می شد؟ اگر فاطمه نبود و این همه عقده ها، حقارت ها، نابسامانی ها که روح ایمان زنان را سست می سازد چگونه از میان می رفت .
پی نوشت:
1 . دکتر علی قائمی، کتاب فاطمه برترین بانو، ص 20
2 . همان، ص 22
3 . همان، ص 35