امام هادی علیه السلام فرمودند:
اَلمَقادیرُ تُریکَ مَا لَمْ یَخطُرْ بِبالِکَ.
تقدیرها، آنچه را که بر دلت خطور نمی کرد، نشانت می دهد. (1)
شرح حدیث:
عالمی در زیر دارد، آنچه در بالاستی...
آگاهی ما از جهان و اسرار پشت پرده آن و مقدّرات عالم اندک است. ما بر اساس علم محدود خویش، مسائل و حوادث را ارزیابی و پیش بینی می کنیم، ولی گاهی آنچه مقدّر شده، از دایره تصوّرات و پندارهای ما بیرون است.
یک دیکتاتور حاکم و جبّار، در اوج قدرت و سیطره ی بر مردم، هیچ می پندارد که ممکن است روزی سرنگون گردد و به خاک سیاه بنشیند؟
یک ثروتمند میلیاردر، فکر می کند که روزی ممکن است همه ی دارایی اش از دست برود و محتاج دیگران شود؟
در تقدیر الهی این است که ظلم و خیانت، دامن ستمگر را می گیرد و اسراف و ناسپاسی، سبب زوال نعمت می شود. ولی افراد غافل از برنامه ها و سنتهای خدا در هستی، به فکرشان نمی رسد که روزی مقام و قدرت و ثروت را از دست بدهند.
شاعر گوید:
دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند؟
حکمتی که از امام هادی علیه السلام خواندیم، هشدار می دهد که خود را و وضع کنونی خویش را همیشگی و پایدار ندانیم. چه بسا تقدیر، چیزهایی نشانمان دهد که به فکرمان هم نمی رسیده است.
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود(2)
این است که گاهی ما «تدبیر» می کنیم.
ولی... «تقدیر» چیز دیگری است!
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج75، ص 369
2. سلمان ساوجی، دیوان، ص 98.