به قلم جواد محدثی

 

 


هو الحق

بقلم جواد محدثی



دل نوشته های فاطمیه

ايّام « فاطميه» كه مي‌رسد، دلهاي عاشق و بيقرار، «سرود غم» مي‌خواند و منظومه اندوه مي‌سرايد.
وقتي يك بوستان، خزان زده شود،
وقتي يك گل، پرپر گردد و بلبلي به هجران گل مبتلا شود،
چه مي‌ماند؟ جز فصل ناليدن و موسم گريستن؟
فراق فاطمه، تنها علي را داغدار نكرد، بلكه چشم فضيلتها در داغ آن محبوبه پيامبر، خون گريست و ديدگان ارزشها، همواره گريان آن مظلومه تاريخ ماند
.
امروز، اگر آسمانِ دلِ ما هم ابري است، اگر هواي چشمان ما هم به ياد «رنج فاطمه» و «غربت علي»، باراني است،اين، تداوم همان گريستن‌هاي حسن و حسين عليهم السلام و زينب و كلثوم است.
به عشق زهرا‌عليهاالسلام دلخوشيم و از شهادتش دلخون!
هنوز هم سوالهاي ما بي‌پاسخ مانده است.
مگر فاطمه، تنها يادگار حضرت رسالت نبود؟
مگر سينه‌اش، بوسه‌گاه محمّد نبود؟ مگر پيامبر، هر روز هنگام عبور از برابر«خانه فاطمه» به اهل آن خانه سلام نميداد؟ مگر «مودّت ذي القربي» توصيه قرآن و اجر رسالت رسول نبود؟مگر خداوند، خشم و رضاي فاطمه را، خشم و رضاي خويش قرار نداد؟
پس چرا آن همه گريه و اشك؟ چرا آن همه بي‌حرمتي به حريم فاطمه؟
و چرا آن همه جفا بر آل مصطفي؟
«ايّام فاطميه»، مجموعه‌اي از جگرهاي سوزان، چشمهاي گريان، عزاداران سيه‌‌پوش و عاشقان درد آشناست.
فاطميّه، «فهرست غم» است، «سند مظلوميت» و « ادّعانامه شيعه» است.
اين روزها، ايّام مرور اوراق كتاب رنج زهراست. و هر ورق، شامل چندين « سوگ سروده» و «رنجنامه» است.
خدا را شاكريم كه نعمت «غم زهرا» را ارزاني‌مان كرده‌ است.
همنوايي روحهايمان با اندوههاي علي و فاطمه، نشان از سيراب شدن جان از «كوثر ولايت» است.
اين غم و اشك، نشانه «محبّت» است
. و …
«تا نسوزد دل، نريزد اشك و خون از ديده‌ها».
هر چند ايّام فاطميه، داغ ما تازه مي‌شود، امّا مرور بر اين «فهرست غم»، ما را به فاطمه نزديكتر مي‌كند،
جانمان، جرعه نوش «زمزم ولا» مي‌شود،
قلبمان شفافيّت زهره زهرا را بهتر لمس مي‌كند،
گريه‌ها، شفيع ما مي‌گردد، تا در آستان عترت، عزّت يابيم،
قطرات اشك، در سوگ «اهل بيت»، ما را هم اهل اين «بيت» مي‌كند و مهمان سفره تولّا
.

۵
از ۵
۱۵ مشارکت کننده