پیشوای هفتم، حضرت موسی بن جعفر(ع)، در روز هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در ابواء دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام صادق(ع) و مادر ارجمندش، حمیده بربریه، از زنان بافضیلت بود.
نامی که برای کودک انتخاب شد، موسی بود که تا آن روز در خاندان رسالت و امامت سابقه نداشت و یادآور مجاهدت های موسی بن عِمران(ع( بود. از آن حضرت با القاب کاظم، عبدصالح و باب الحوائج نیز یاد می شد و مشهورترین کنیه اش ابوالحسن و ابوابراهیم بود.
حضرت موسی بن جعفر(ع(، دوران کودکی را با مراقبت و تربیت پدر و مادر گرامی اش سپری کرد و بیست سال از دوران زندگی اش را در محضر پرفیض و مکتب سازنده پدر گذراند. در این مدت، از سیره و عمل عالی و ارزنده امام ششم الهام گرفت و از دانشگاه جعفری بهره ها جست. همواره، امام صادق(ع( امامت موسی بن جعفر را پس از خود، به یاران و شیعیان خود یادآوری می کرد و می فرمود: «پسرم موسی، بهترین انسان روی زمین است».
پس از شهادت امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ هجری، امام موسی کاظم(ع) به منصب پرافتخار امامت رسید. دوران امامت آن حضرت تا سال ۱۸۳ هجری به طول انجامید. ۳۵ سال امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) با خلیفه های وقت، منصور دوانیقی، مهدی، هادی و هارون الرشید هم زمان بود. حضرت کاظم(ع) پس از رحلت پدر، رهبری و ارشاد علمی و فکری شیعیان را به عهده گرفت و گروه فراوانی از دانشمندان، محدثان، مفسران فقها و متکلمان را پرورش داد. شرایط سیاسی و حکومت منصور ایجاب می کرد که امام کاظم(ع) از جنبه علمی و از راه نشر آموزه ها، به جلوگیری از رواج عقاید منحرف و مبارزه با حکومت فاسد منصور بپردازد.
آن حضرت برای سامان دهی شاگردان پدر بزرگوارش، امام صادق(ع) که در سراسر مملکت پراکنده بودند، اهتمام بسیاری به خرج داد، تا آنجا که دشمن درصدد یافتن افراد مرتبط با آن حضرت برآمد. مأموران حکومت کوشیدند آن افراد را شناسایی کنند، ولی نتوانستند. سرانجام این افراد که رهبری آنها بر عهده موسی بن جعفر(ع) بود، به صورت گروهی بزرگ و نیرومند درآمدند، چنان که امام رضا(ع) پس از گذشت زمانی از این دوره فرمود: «پدرم می فرمود: من که در مدینه بودم، دست خطم در سراسر مملکت اجرا می شد».
امام موسی بن جعفر(ع) از هر فرصتی برای ابراز نارضایتی و خشم خود از حکومت هارون استفاده می کرد. آن حضرت همواره پیروان خود را از اعتماد به حکومت عباسی منع می کرد و می فرمود: «به آنان که ستمکارند، تکیه مکنید که گرفتار دوزخ می شوید!» بااین حال، یکی از یاران بزرگ خود به نام علی بن یقطین را از این فرمان استثنا کرد و اجازه داد منصب وزارت را در روزگار هارون به عهده گیرد. نقل استامام کاظم(ع) به او فرمود: «ای علی! تو یک چیز را برایم ضمانت کن، من سه چیز را برای تو ضامن می شوم. تو ضمانت کن هر یک از دوستان ما را دیدی، او را احترام کنی و حاجتش را برآوری. من ضامن می شوم که هرگز سقف زندان بر سرت سایه نیفکند و شمشیری پیکرت را مجروح نکند و فقر و تنگ دستی به خانه تو راه نیابد».
آن امام مظلوم، به دلیل حق گویی و افشاگری بر ضد خلفای بنی عباس به ویژه هارون الرشید، سال های بسیاری زندانی شد و حدود چهار تا هفت سال از عمر شریفش را در زندانی های مخوف به سر برد. کاظم آل محمد(ع)، ستاره ای از منظومه امامت بود که درخشش وجودش، انعکاس فضایل همه نیک سیرتان تاریخ است. سجده های طولانی و اشک های بسیار آن حضرت، از عشقی پایدار و ایمانی عمیق به ساحت پروردگار حکایت می کند، چنان که در زیارت آن بزرگوار می خوانیم: «حَلیفِ السَّجَدةِ الطَّوِیلَةِ وَ الدُّموعِ الغَریرَة؛ زندگی اش با سجده های طولانی و چشمان اشک بار همراه بود».۱
هنگامی که امام موسی کاظم(ع) به دستور هارون به زندان افتاد، به درگاه الهی عرض کرد: «پروردگارا! مدت ها بود از تو می خواستم فراغتی برای عبادت به من عطا فرمایی. اینک خواسته ام را برآورده ساختی؛ تو را بر این نعمت سپاس می گویم».