چرا به امام حسین ثارالله می گویند؟
ثار هم به معنای خونخواهی و هم به معنای خون آمده است.
طبق معنای اول به امام حسین (ع) «ثارالله» گفته می شود از آن رو که ولی دم و خونخواه او خدا است.
ولی اگر «ثارالله» به خون خدا معنا شود، به دلیل یکی از توجیهاتی که ذکر می شود، به امام حسین (ع) «ثارالله» گفته می شود:
1. «ثار» به «الله» اضافه شده است تا بیان کند که این خون، خون شریفی است؛ یعنی اضافه تشریفیه است.
2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» میشود؛ یعنی دست خدا میشود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام میدهد. زبان الاهی میگردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن میگوید، و خون خدا میشود که اگر خدا بخواهد به مکتب خود در جامعه حیات ببخشد، از خون او استفاده میکند. امام حسین (ع) «ثارالله» است؛ زیرا خونی که از آن امام بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازهای به کالبد دین دمیده شود.
ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز میتواند معنای صحیح این لقب باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافتهاند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.
در باره این موضوع نخست باید گفت: این لقب برای دو امام معصوم، امام علی (ع) و امام حسین (ع) وارد شده است. در زیارت امام حسین (ع) میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»؛[1] سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا.
در مورد معنای ثار الله دو احتمال وجود دارد:
1. به معنای خونخواهی: درکتب لغت واژه «الثار» را به معنای «الطلب بالدم؛ یعنی خونخواهی» معنا کردهاند. بر این اساس؛ «ثارالله» یعنی کسی که ولی دم و خونخواه او خدا است.
لازم است بدانیم که ندای خونخواهی حسین (ع)؛ یعنی شعار «یا لثارات الحسین»، شعار قیام توابین و نیز قیام مختار، بوده است،[2] و همچنین شعار فرشتگانی است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان (عج) میمانند،[3] و نیز شعار حضرت مهدی (عج) در هنگام قیام[4] و شعار یاوران شهادت طلب او است.[5]
معنایی که از واژه «ثارالله» بیان گردید، مورد پذیرش گروه زیادی از دانشمندان اسلامی قرار گرفته است[6]؛ بر طبق این معنا «ثاراللَّه» یعنى اى کسى که خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را میگیرد؛ زیرا تو متعلق به یک خانواده نیستى که خونبهاى تو را رئیس خانواده بگیرد، و نیز متعلق به یک قبیله نیستى که خونبهاى ترا رئیس قبیله بگیرد، تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدایى، بنا بر این خونبهاى تو را او باید بگیرد، و همچنین تو فرزند على بن ابى طالب هستى که شهید راه خدا بود و خونبهاى او را نیز خدا باید بگیرد.
2. به معنای خون خدا: از کلام علامه مجلسی (ره) استفاده میشود که «الثأر» به معنای خون و خونخواهی آمده است[7]؛ و آنچه گفته ایشان را تأئید میکند معنایی است که کتاب لسان العرب از واژه «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت میگوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قیل: الدم نفسه»؛ یعنی واژه «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است.[8] پس میتوان گفت که حسین (ع) خون خدا است، اما آیا براستی میتوان این معنا را پذیرفت و آیا خدا جسم است که خون داشته باشد و آیا اصولا چنین تصوری از خدا میتواند صحیح باشد؟!
در پاسخ باید گفت: واژههایی؛ مانند یدالله و... که در فرهنگ اسلامی بکار برده میشود، یک تعبیر کنایی یا مجازی تلقی میشود[9]؛ مثلا آنگاه که گفته میشود علی (ع) یدالله است، منظور این نیست که خدا جسم است و مانند انسان دستی دارد و دست او حضرت علی (ع) است، بلکه مقصود آن است که علی (ع) مظهر قدرت الاهی است.
بر این اساس؛ مصحح اطلاق لقب «ثارالله» بر امام حسین (ع)، میتواند یکی از احتمالات زیر باشد:
1. اضافه «ثار» به «الله» اضافه تشریفیه است؛ یعنی این خون به الله که شریفترینِ موجودات است، اضافه شده تا کسب شرافت کند و دانسته شود که این خون، خون شریفی است؛ زیرا برای خدا ریخته شده و از این رو به خدا تعلق دارد، همان گونه که در «هذِهِ ناقَةُ اللَّه»[10] ناقه به الله یا در «بیت الله» و «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم»[11]، بیت به الله و ضمیر خطاب، برای کسب شرافت، اضافه گردیده است.[12]
2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض[13] راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» میشود؛ یعنی دست خدا میشود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام میدهد. زبان الاهی میگردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن میگوید، و خون خدا میشود که اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد از خون او استفاده میکند. امام علی (ع) و امامحسین (ع) «ثارالله» هستند؛ زیرا خونی که از آن دو امام (ع) بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازهای به کالبد دین دمیده شود.
به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امامحسین (ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز میتواند معنای صحیح لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافتهاند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.
در این نگاه، آن امام بزرگوار (ع) خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازهای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. خدایی که می رفت کم کم از یادها و خاطرهها محو شود و عبادتش تبدیل به عادت.
از این جهت گفته میشود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگها، نماد و سنبل زنده بودن است و آنگاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا میرسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگهای آن جاری باشد و بر این اساس اگر روزی این خون از آن کالبد جدا شود مرگ آن، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که میماند تنها جسمی است بی روح و بی جان.[14]
منابع:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج4، ص576. این جمله در زیارت اول رجب، نیمه رجب، شعبان و زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه وارد شده است.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج45، ص333؛ کرمی، علی، در سوگ امیر آزادى- گویاترین تاریخ کربلا، ص385.
[3]. چهار هزار فرشته براى یاری امام حسین (ع) بزمین آمدند و دیدند کشته شده است آنها بر سر قبرش ژولیده و خاک آلود باشند تا قائم (ع) ظهور کند و یاریش کند و شعار آنها «یا لثارات الحسین» است؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص130، المجلس السابع و العشرون؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج44، ص286.
[4]. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، ص542؛ همچنین امام باقر(ع) فرمود: «وَ الْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ الْحُسَیْنِ (ع)»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج44، ص218.
[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج52، ص308.
[6]. صاحب تفسیر نمونه میگوید: ثار هیچگاه در لغت عرب بمعنى خون نیامده است، بلکه بمعناى «خونبها» است، (در لغت عرب به خون، «دم» اطلاق میشود) ؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج4، ص229.
[7]. ایشان در شرح عبارت: «و أنک ثار الله فی الأرض» میگوید: «الثأر بالهمز، الدم و طلب الدم أی أنک أهل ثار الله و الذی یطلب الله بدمه من أعدائه أو هو الطالب بدمه و دماء أهل بیته بأمر الله فی الرجعة»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج98، ص151.
[8]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج4، ص97.
[9]. نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج4، ص229؛ قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج2، ص443.
[10]. هود، 64.
[11]. ابراهیم، 37.
[12]. «هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ» الإضافة إلى الله تشریفیة، کإضافة مکة إلى الله یقال: «بیت الله»، و إضافة دم الحسین (ع) إلى الله، یقال: «ثار الله»؛ نک: حسینى شیرازى، سید محمد، تقریب القرآن إلى الأذهان، ج2، ص200.
[13] آنچه انسان را به سوی خدا نزدیک میکند، یا از قبیل نوافل است که به معنای مقرباتی است که خداوند آن را بر بندگان خود واجب نکرده است، بلکه آنان تقرباً الی الله آن را بر خود لازم گردانیدهاند و مرتکب میشوند. و یا از قبیل فرائض که به معنای مقرباتی هستند که خداوند آن اعمال را بر بندگان خود واجب و لازم کرده است و بندگان نیز بنابر امتثال امر، آن را ارتکاب نمودهاند.
[14]. برای آگاهی بیشتر نک: ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین (ع)، ص 91- 104، انتشارات چلچراغ، چاپ اول، 1388