فرازهایی در زیارت عاشورا وجود دارد که دربردارنده مهمترین پیامها هستند. یکی از آن فرازها، فرازی است که بیانگر تولّی و تبرّی به عنوان دو اصل مهم دینی میباشد:
«بَرِئْتُ إِلَى اللهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ. وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ، وَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ، إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ، وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاکُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ. فَأَسْأَلُ اللهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُمْ، وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُم أن یَجعَلَنی مَعَکُم فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ»؛[1]
«بیزارى میجویم به درگاهِ خدا و به پیشگاه شما، از ایشان و به درگاهِ خدا، تقرّب میجویم. از آن پس، به شما تقرّب میجویم، به خاطر دوستىِ شما، و دوستىِ دوستان شما و به خاطر بیزارى از دشمنان شما و بر پا کنندگانِ جنگ علیه شما، و به خاطر بیزارى از یاران و پیروان ایشان. همانا من، در آشتیام با هر که با شما در آشتى باشد، و در جنگم با هر که با شما در جنگ باشد، و دوستم با هر که شما را دوست بدارد، و دشمنم با هر که شما را دشمن بدارد. پس، از خداوندى که مرا به شناخت شما و دوستانتان گرامى داشت و از دشمنانتان بیزارى داد، میخواهم که مرا همراه شما در دنیا و آخرت، قرار دهد... ».
میتوان گفت این فراز (حبّ و بغض، تولی و تبری) محور اصلی زیارت عاشورا است که خمیرمایه تمام رفتارهای انسانهای مسلمان و مؤمن در طول مسیر زندگی، میباشد. این تولی و تبری در قالب لعن و سلام، رخ نموده، و خط مشی واقعی یک انسان مسلمان ناب را در وجود او پایهگذاری کرده و او را در مسیر اسلام ناب میبرد. پیام این فراز از زیارت عاشورا این است که؛ روح و قلب آدمی میباید حالتی پویا و تحریکپذیر داشته باشد و همواره نسبت به دشمنان پیامبر خدا(ص) و امامان(ع) مصداقی واقعی یافته، از ایشان بیزار و برکنار باشد. دوستی با دشمنان خدا، هرچند ناچیز و نامقدار به نظر رسد، بسیار است. همچنین دوستی نسبت به دوستان خدا که با معرّفی حق تعالی در قالب دوستان پیامبر و ائمه معصومین(ع) مصداق یافتهاند، تا جایی که با ایشان همنوا و همسو محسوب شویم، همان تولّی است. البته این دوستی درجات مختلف دارد و هر چه بیشتر باشد، اثر مطلوبتری بر جای میگذارد.
ناگفته نماند که؛ اصل برائت و بیزاری، از حقایق مسلّم قرآنی است که البته مانند سایر امور قرآنی مصداق یابی دقیق آن به لسان معصومین(ع) سپرده شده است. اگر در زیارت عاشورا به کرات از این واژه استفاده شده است، در واقع، اقتدایی به این سنت حسنه ابراهیمی بوده است:
قرآن مجید میفرماید: «...فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ للهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیم»؛[2] «هنگامى که براى او(ابراهیم) روشن شد که وى دشمن خداست، از او بیزارى جست؛ به یقین، ابراهیم دلسوز و بردبار بود».
پیامبر اسلام(ص) مأمور بود که به مشرکان بگوید: «...إِنَّنِی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُون»؛[3] «من از آنچه شما شریک خدا قرار میدهید بیزارم».
منابع:
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 774، تهران، المکتبة الإسلامیة، بیتا؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 482، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[2]. توبه، 114.
[3]. انعام، 19.