در برخی از آیات گفته شده که در آخرت مجرمان کورند، و در برخی دیگر بیان شده که تیزبین نیز میشوند و حقایق را میبینند (ذکر نمونه از آیات)! پاسخ این تناقض چیست؟ (تجربی / اهواز)
در متن پرسش، به این آیات استناد شده است:
«وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا» (الإسراء، 72)
ترجمه: و هر كه در اين دنيا كور (دل) باشد در آخرت نيز كور است و (از راه سعادت) گمراهتر است.
«لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» (ق، 22)
ترجمه: (به او خطاب مىشود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملاً تيزبين است!
«وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ» (السجدة، 12)
ترجمه: و اگر ببينى مجرمان را هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان سر به زير افكنده، مىگويند: «پروردگارا! آنچه وعده كرده بودى ديديم و شنيديم؛ ما را بازگردان تا كار شايستهاى انجام دهيم؛ ما (به قيامت) يقين داريم!»
الف – ابتدا دقت نماییم که نابینایی چشم مادی، با کوری دل متفاوت است، و یک نابینا از چشم سر، هم کفر و ایمان را فهم میکند، هم درد، شادی، سوزش یا نسیم را درک مینماید.
در این دنیا نیز پردههای معرفتی، از جلوی چشم سر کنار نمیروند، بلکه از مقابل عقل و قلب برداشته میشوند؛ لذا برخی چشم دارند و با آن نمیبینند و گوش دارند و آن نمیشوند، حتی قلب نیز دارند، اما حقیقتی را با آن فهم نمیکنند، لذا از چهارپایان نیز بدترند! (الأعراف، 179)
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (الحج، 46)
ترجمه: آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دلهايى داشته باشند كه حقيقت را با آن بشناسند (درک و فهم كنند)؛ يا گوشهاى شنوايى كه با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چرا كه چشمهاى ظاهر نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.
ب – از اینرو، در هر دو آیه، سخن از "رؤیت" نیست، بلکه سخن از "بصیرت" است [فَبَصَرُكَ - أَبْصَرْنَا]؛ و بصیرت کار چشم سر نیست. فرق است بین " أَعْيُنٌ" با "اَبصار"؛ چنان که "تیز بینی"، کار چشم سر نیست. اگر چه در آیاتی به "رؤیت" نیز تصریح نموده است.
قیامت (معاد – آخرت):
با توجه به آیات قرآن کریم دربارهی "معاد - قیامت"، با فرازهای بسیاری از این قبیل آیاتی که به حسب ظاهر متضاد یا حتی متناقض به نظر میرسند، مواجه میشویم؛ چنان که یکجا میفرماید: گناهکاران کور محشور میشوند و میگویند: «خدایا، ما در دنیا کور نبودیم، پس چرا کور محشور شدیم» و مقصود این است که واقعاً جایی را نمیبینند، اما در آیهی دیگری میفرماید: «وَمَنْ يَعْمَلْ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ / الزلزلة، 7 و 8»، یعنی واقعاً هر کسی صورت حقیقی ذره ذرهی اعمال خود را میبیند!
در آیاتی میفرماید که حساب و کتاب بسیار دقیق و سؤال و جواب بسیار سخت است، و در آیهی دیگری میفرماید: «فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ - در آن روز هيچ كس از انس و جنّ از گناهش سؤال نمىشود (و همه چيز روشن است)! / الرّحمن، 39» و ... .
دو نکته:
یک – در همین دنیا، چه با چشم و گوش سر و چه با چشم و گوش دل (عقل، قلب، جان)، گاه میبینیم، میشنویم، درک و فهم میکنیم، و گاه حتی واضحترین چیزهای پیشرو را نمیبینیم و نزدیکترین اصوات را نمیشنویم! چرا؟ چون به آن توجه نداریم! گاهی به حسب ظاهر و باطن خوابیم و گاهی بیدار و هوشیاریم، و گاهی در بیداری نیز در خواب غفلتیم! گاه یک درد در اعضای بدن، تمامی سلامتیها را به فراموشی میدهد؛ گاهی یک سرور، سبب فراموش کردن غمها و غصههای میشود. خلاصه آن که برای آدمی، چه در دنیا و چه در آخرت، حالات متفاوت و مختلفی وجود دارد؛ نه این که در آیات تناقضی باشد.
دو – نکتهی مهمتر آن که، برخی گمان دارند که قیامت یک صحنه، در یک روز و یک حالت است! در حالی که فرمود: «فقط یک روزش که در آن ملائکه عروج میکنند، به حساب شما پنجاه هزار سال است / المعارج، 4».
بنابراین، روز قیامت، بسیار طولانی است؛ برخی از گناهکاران، چندین روز پنجاه هزار ساله در محشر داغ سرپا میمانند تا حساب و کتابشان به آخر برسد! حتی برخی از مؤمنان فوری به بهشت نمیروند؛ مشکل دارند، آنقدر میمانند تا کار به شفاعت مؤمنان، شهداء و اهل بهشت میرسد؛ پس از آن هنوز مشکلی دارند، کار به شفاعت اهل عصمت علیهم السلام میکشد! هنوز مشکلاتی باقی مانده و کار به شفاعت رحمة للعالمین، رسول اکرم صلوات الله علیه و آله میرسد؛ برای بسیاری هنوز مشکلاتی که مانع از ورودشان به بهشت شود باقی میماند، اینجا خداوند متعال میفرماید: «حالا همه به رحمت، عفو، مغفرت، لطف، جود و کرم خودم بنگرید».
این قیامت طولانی –به ویژه برای اهل جهنم-، مراتب و مراحل گوناگونی دارد؛ در یک مرحله کور است و نمیبیند – در یک مرحله اعمالش را به او نشان میدهند – در یک مرحله، کتابش را به دستش میدهند و میگویند: «خودت بخوانی کافیست» - در یک مرحله با یکدیگر و حتی با ابلیس لعین مخاصمه میکنند و آنها را مقصر اصلی قلمداد میکنند – در یک مرحله از آنان سؤال میشود و در یک مرحله، نه تنها دیگر هیچ سؤالی نمیشود، بلکه با قهر الهی مواجه میشوند و خداوند متعال، نظر لطفش را از آنان برمی دارد و حتی برای سؤال و جواب نیز با آنان سخنی نمیگوید:
«إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (آل عمران، 77)
ترجمه: كسانى كه پيمان الهى و سوگندهاى خود (به نام مقدس او) را به بهاى ناچيزى مىفروشند، آنها بهرهاى در آخرت نخواهند داشت؛ و خداوند با آنها سخن نمىگويد و به آنان در قيامت نمىنگرد و آنها را (از گناه) پاك نمىسازد؛ و عذاب دردناكى براى آنهاست.
●- به این عالم ماده، دنیا و زندگی مادی بشر نگاه کنید که به رغم محدود بودنش، چقدر عظیم است؛ پس آخرت که «يَوْمٍ عَظِيمٍ» است، بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از این عالَم میباشد.
●- بنابراین، هر آیه، به مرتبه، مرحله، صحنه و اتفاقاتی اشاره دارد و خداوند متعال در کلام وحی [قرآن مجید]، روز معاد را از زوایای گوناگونی میشناساند؛ پس تناقضی در کار نیست.