شعر فاطمیه

شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
تمام غصه عالم نشسته در محراب

نگاه کن که ببینی چگونه می‌بارد
مصیبت از در و دیوار خانه ارباب

برای غسل شب قدر آمده امشب
فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب

بنای زندگی اش را به آب می‌شوید
 الهی صبر علی را به فاطمه دریاب

به قطره قطره سرشکش دخیل می‌بندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بی‌تاب

چه آبها که سراسیمه غسل می‌کردند
برای آن که نماند در آن بدن خوناب

چه می‌رسد به علی از مرور خاطره‌ها
که ناله‌های صبورش ندارد امشب تاب

۵
از ۵
۱۹ مشارکت کننده