لبل خوش صدای جبهه ها، بسیجی عارف شهید حسین مالکی نژاد در سال 1349 در شهر مقدّس قم، در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و از طفولیت به دروس و خواندن قرآن مشغول شد و بعد به مدّاحی اهل بیت (ع) پرداخت و این شیوه ای که همه خانواده اش دارا هستند را ادامه داد و مدّاح مخلص اهل بیت (ع) شد و چون بلبلی خوش صدا در جبهه ها، همراه برادرش علی بود.
حسین در سال 1362 پا به جبهه گذاشت و در عملیات های مکرر شرکت کرد.
از والفجر4 تا کربلای 8 در همه عملیات ها شرکت کرد و بعد از عملیات در دشت خونین و پُرخاطره شلمچه به خیل شهداء پیوست و نخل های تشنه شلمچه را از خون پاکش سیراب کرد و ما را تنها گذاشت. و موقعی که صدای دلنشین اذان و تکبیر حسین به گوش عاشقان می رسید و فضای ملکوتی لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) را پُر می کرد می دیدم که عده زیادی از نوای اذان حسین گریه می کنند.
حسین بار آخر که به قم آمد تمام کارهای خودش را انجام داد و آماده شهادت شد تا جایی که صحبت هایی که بین مادر و حسین ردّوبدل شد؛ حسین به مادرش گفت: من 10 روز دیگر شهید می شوم و 12 روز دیگر مرا در حرم زیارت می کنی و عین گفته خودش از روز اعزام تا تشییع جنازه درست 12 روز کشید و حسین در تاریخ 2/5/1366 در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) روی دست مردم تشییع شد و در جوار همسنگرانش در گلستان شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.
خدای من؛ کدامین جست و جو گر به جست و جوی تو برخواست و تورا پیدا نکرد؟ کدامین عاشق دلباخته به سوی تو پرکشید و به وصال تو نرسید؟ آنان که در این دریای پُر خروش حیات به جست و جوی تو برخواستند، تورا یافتند و با دیده جان به دیدارت آمدند...