شبهه دوم :
آيا قوانين آفرينش، استثناء پذير است؟
جواب :
پاسخ ، منفى است. اگر تغييراتى در سنّتهاى جهان مشاهده مىشود آن تغييرها معلول تغيير شرايط است و بديهى است كه هر سنتى در شرايط خاص جارى است و با تغيير شرايط،
سنتى ديگر جريان مىيابد و آن سنت نيز در شرايط خاص خود كليت دارد. پس تغيير قانون و سنت، به حكم قانون و سنت است ولى نه به اين معنى كه قانونى به حكم قانونى نسخ مىشود، بلكه به اين معنى كه شرايط يك قانون تغيير مىكند و شرايط جديد به وجود مىآيد و در شرايط جديد قانون جديد حكمفرما مىشود. در جهان، جز قانون و سنت و ناموسهاى لا يتغيّر وجود ندارد. اگر مردهاى بطور اعجاز زنده مىشود، آن خود حساب و قانونى دارد. اگر فرزندى همچون عيسى بن مريم (ع) بدون پدر متولد مىشود، برخلاف سنت الهى و قانون جهان نيست.
بشر، همه سنّتها و قانونهاى آفرينش را نمىشناسد و همينكه چيزى را بر ضدّ قانون و سنّتى كه خود، آگاهى دارد در نظر مىگيرد، مىپندارد مطلقا برخلاف قانون و سنت است، استثناء است، نقض قانون عليت است؛ و در بسيارى از موارد هم آنچه را كه به عنوان قانون مىشناسد قشر قانون است نه قانون واقعى. مثلًا ما مىپنداريم كه سنت آفرينش حيات، اين است كه همواره موجود زنده از ازدواج پدر و مادرى بوجود آيد، ولى اين قشر سنّت است نه خود سنت. آفرينش عيسى بن مريم قشر سنت را بر هم زده است نه خود آن را. اينكه قانونهاى واقعى آفرينش تخلّف ناپذير است سخنى است و اينكه آيا قوانينى كه ما شناختهايم، قانونهاى واقعى جهان است يا قشرى از قانون است سخنى ديگر است.