اعجاز علمی قرآن قسمت پنجم

قانون جاذبه

اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوي عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد/ 2)؛ «خدا كسى است كه آسمان‏ها را، بدون ستون‏هايى كه آنها را ببينيد، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهان‏دارى) تسلّط يافت؛ و خورشيد و ماه را رام ساخت هر كدام تا سرآمد معيّنى روان‏اند. كارها را تدبير مى‏كند؛ آيات (و نشانه‏هاى خود) را شرح مى‏دهد؛ تا شايد شما به ملاقات پروردگارتان يقين پيدا كنيد».

نکته علمي

اين آيه با توجه به حديثي كه در تفسير آن وارد شده است، پرده از روي يك حقيقت علمي برداشته كه در زمان نزول آيات بر كسي آشكار نبود؛ چرا كه در آن زمان گمان مي‌كردند آسمان‌ها به صورت كراتي تو در تو همانند طبقات پياز روي هم قرار دارند و چنين كراتي طبعاً هيچ كدام معلّق و بي‏ستون نیست، بلكه هر كدام بر ديگري تكيه دارد، ولي حدود هزار سال بعد از نزول اين آيات، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازي، به كلي موهوم است و آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمان هر كدام در مدار و جايگاه خود معلّق و ثابتند بي‏آنكه تكيه‌گاهي داشته باشند و تنها چيزي كه آنها را در جاي خود ثابت مي‏دارد، تعادل قوة جاذبه و دافعه است كه يكي با جرم اين كرات ارتباط دارد و ديگري به حركت آنها. اين تعادل جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامریي، كرات آسمان را در جاي خود نگه داشته است.

حديثي كه از امير مؤمنان علي7 در اين زمينه نقل شده، بسيار جالب است. طبق اين حديث امام فرمود: «هذه النجوم التي في السماء مدائن مثل المدائن التي في الارض مربوطة كل مدينة الي عمود من نور؛ اين ستارگاني كه در آسمانند، شهرهایي هستند همچون شهرهاي روي زمين كه هر شهري با شهر ديگر (هر ستاره‏اي با ستاره ديگر) با ستونـــي از نور مربوط است» (مجلسی، بحارالانوار، 55/ 91).

آيا تعبيري روشن‌تر و رساتر از ستون نامریي يا ستوني از نور در افق ادبيات آن روز براي ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروي دافعه پيدا مي‏شد؟ سپس مي‏فرمايد: خداوند بعد از آفرينش اين آسمان‌هاي بي‏ستون كه نشانه بارز عظمت و قدرت بي‏انتهاي اوست، بر عرش استيلا يافت؛ يعني حكومت عالم هستي را به دست گرفت (مکارم شیرازی، تفسير نمونه، 10/ 111). هم‌چنين در تفسير نمونه ذيل آيه‌ 10 سوره لقمان در باره نيروي جاذبه چنين آمده است:

عمد (بر وزن قمر) جمع عمود به معني ستون است و مقيد ساختن آن به «ترونها» دليل بر اين است كه آسمان ستون‌هاي مریي ندارد. مفهوم اين سخن آن است كه ستون‌هایي دارد، اما غير قابل رؤيت نيست. تعبيري که دراين آيه به کار رفته است، اشاره لطيفي است به قانون جاذبه و دافعه كه همچون ستوني بسيار نيرومند اما نامرئي، كرات آسماني را در جاي خود نگه داشته است.

در حديثى كه حسين بن خالد از امام على بن موسى الرضا7 نقل كرده، به اين معنى تصريح شده است. ایشان فرمودند: «سبحان اللَّه، اليس اللَّه يقول بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها؟ قلت بلى، فقال: ثم عمد و لكن لا ترونها؛ منزه است خدا، آيا خداوند نمى‏فرمايد بدون ستونى كه آن را مشاهده كنيد؟ راوى مى‏گويد: عرض كردم: آرى، فرمود: پس ستون‌هايى هست ولى شما آن را نمى‏بينيد» (تفسیر القمی، 2/ 125.

به هر حال، جمله فوق يكي از معجزات علمي قرآن مجيد است (همان، 17/ 29).

بررسي

در مورد انطباق قانون جاذبه عمومي با آيات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است.

نکته اول ـ در تفسير «بغير عمد ترونها» به نيروي جاذبه دو نکته تأمل‌برانگیز است.

الف) آنکه کلمه «عمد» جمع است و به معني «ستون‌ها» مي‌باشد. پس هر چند تفسير آن به نيروي جاذبه ممکن است، ولي امکان دارد که مقصود از ستون‌ها چندين نيروي متفاوت باشد که يکي از آنها نيروي جاذبه است و چه بسا آیندگان با پیشرفت علم آن را کشف کنند. پس حصر عمد (ستون‌ها) در نيروي جاذبه، صحيح به نظر نمي‌رسد.

ب) «سماوات» در قرآن معاني متعددي دارد؛ مثل: جهت بالا، جوّ زمين، کرات آسماني، آسمان‌هاي معنوي، ستارگان، سيارات و... . در اينجا در صورتي تفسير آيه به نيروي جاذبه صحيح است که آسمان را به معناي «کرات آسماني» معنا کنيم.

اما با توجه به سياق آيه 10 سوره لقمان که در مورد نزول باران از آسمان سخن مي‌گويد و آسمان‌ها را در مقابل زمين به کار مي‌برد و در آيه 2 و 3 سوره رعد که به دنبال ذکر آسمان‌ها از خورشيد و ماه و سپس زمين سخن مي‌گويد، معلوم مي‌شود که قدر متقين از آسمان در اين موارد، همان آسمان مادي يعني کرات آسماني يا طبقات جوّ زمين و... است.

نکته دوم ـ در مورد آيه 41 سوره فاطر نيز سه نکته تأمل‌برانگیز است.

يکي اينکه در اينجا هم بايد «آسمان‌ها» را به معناي کرات آسماني فرض کنيم.

دوم اينکه نگهداري آسمان و زمين توسط خدا را به معناي نگهداري آنها توسط نيروي جاذبه معنا کنيم. آري، ممکن است که خداوند توسط وسايل و نيروهاي متعددي آسمان‌ها و زمين را نگه‌دارد تا منحرف نشوند که نيروي جاذبه يکي از آنهاست نه تمام آنها. پس انحصار معناي آيه فوق در نيروي جاذبه صحيح نيست.

سوم اينکه اين آيه دو تفسير دارد و بر اساس يکي از آنها قابل انطباق با نيروي جاذبه است.

نتيجه آنكه احتمال دلالت آيات 10 سوره لقمان و آيه 2 سوره رعد بر نيروي جاذبه قوي است، ولي معناي آنها منحصر در نيروي جاذبه نيست، بلکه نيروي جاذبه يکي از مصاديق «عمد» (ستون‌ها) می‌باشد. به هر حال، اين يک اشاره علمي قرآن به شمار مي‌آيد که با توجه به عدم اطلاع مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن از نيروي جاذبه، عظمت قرآن کريم را در بيان اسرار علمي روشن مي‌سازد و مي‌تواند اعجاز علمي قرآن به شمار آيد (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 155).

۵
از ۵
۲۲ مشارکت کننده