شعر امام زمان عبدی

شعر امام زمان عبدی
من عاشقم دو چشم خمارم خمار توست دارو ندار من همه در اختیار توست از من مگیر فاصله ای ارزوی من این دل به هر کجا که روی در کنار توست من سر بدار عشقم وزلف تو دار من ای که صداقتت همه دارو ندار توست رفتم که باده سر کشم و مست می شوم دیدم قدح نشسته و چشم انتظار توست هرگز کسی ندیده که خم خود شود خمار …
ادامه مطلب