شعر عید قربان

شعر عید قربان
 قدسیان باید پر جبریل قربانی کنند! آل ابراهیم، اسماعیل قربانی کنند او که می‌آید، ابابیل اندکی از خیل اوست مکّیان باید سپاه فیل قربانی کنند سیصد و چندی سوار از بازگشت از کوه طور سامری را در کنار نیل قربانی کنند سامری سهل است، باید در کنار رود نیل پیش پای قدس، اسرائیل قربانی کنند آل ابراهیم، مدیون حسین‌بن‌علی است چون که لازم نیست اسماعیل قربانی کنند     شاعر: …
ادامه مطلب

شعرحرکت امام حسین(ع)

شعرحرکت امام حسین(ع)
خوشا آن‌کس که امشب در کنار کعبه جا دارد به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه، ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد... ذبیح اکبر این کاروان باشد علی‌اصغر که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد... حسین بن علی حجّی …
ادامه مطلب

شعر حرکت امام حسین(ع)

شعر حرکت امام حسین(ع)
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما می‌رویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما... از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کرده‌ایم گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد …
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)
نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند…. دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد… غیر از این توئه کسی نیست که راهم بدهد نگرانم, نگرانم ,که پریشان بشوی.. با زن و بچه ات آواره و حیران بشوی کارو بار همه ی نیزه فروشان گرم است طفل شش ماهه نیاور که بیابان گرم است دختران تو عزیز اند نیایی یک وقت …
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)
از حالِ زار نامه برت حرف می زنند از این سفیر دربه درت حرف می زنند  در مسجدی که عطرعلی می وزد از آن از بی نمازی پدرت حرف می زنند نیزه فروش هایِ نظرتنگ ِ چشم شور ازقد وقامت پسرت حرف می زنند کاراز بهای گندم ری هم گذشته است ازقیمتِ سر قمرت حرف می زنند دیدم کنیزهای دم بخت ِ بی جحاز از دختران در سفرت حرف می …
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)
فعلا اگرچه ظاهراً خوب است هرچیز اما پر از دلشوره و فکر و خیالم اصلا اگر تنها بیایی که چه بهتر! من راستش دلواپس اهل و عیالم از تو چه پنهان شهر بازارش شلوغ است اینجا نگاه مردهایش تند و تیز است حس خوشایندی به این مردم ندارم تنها بیا! اینجا پر از چشمان هیز است من آمدم خیر سرم بیعت بگیرم  لحن کلام مردم اما لحن دعواست دیشب یکی …
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)
باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می …
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)
در کوفه غریبم من و کاشانه ندارم گویی بروم خانه ولی خانه ندارم گر تکیه به دیوار تو کردم ز غریبی است در شهر شما، خانه و کاشانه ندارم یک شهر پر از دشمن و من یکه و تنها چون طایر دور از چمنم، لانه ندارم بی جایم و ماوا، نبرم راه به جایی چون شمع، همی سوزم و پروانه ندارم بهر پسر فاطمه چون نامه نوشتم غیر از غم …
ادامه مطلب

شعر حرکت امام حسین(ع)

شعر حرکت امام حسین(ع)
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را خوب می داند که میراث از پدر دارد حسین وای من! مابین رود دجله و رود فرات لب ز شن های بیابان خشک تر دارد حسین اهل بیتش را ببین همراه خود آورده است چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگی ست …
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)

شعر شهادت حضرت مسلم(ع)
نامردی اینجا باز بر پا ست برگرد مسلم میان کوچه ها تنهاست برگرد دیشب به یاد چشم های تو نخفتم امشب سرم بر شانه غم هاست بر گرد من آب می نوشم ولی از اشک دیده چشمم به یاد لعل تو دریاست برگرد اینجا برای درهمی سر می فروشند بازار کوفه بعد از این غوغاست برگرد اینجا گلوی طفل را بوسند با تیر صد حرمله بر گرد من پیداست برگرد …
ادامه مطلب