زندگینامه ملا حسین مولوی قمی

 

«حسین مولوی» از ماندگارترین چهره‌های مداحی و مذهبی کشور به حساب می‌آید، برادرش محمود مولوی‌نژاد بیش از چهل سال سرپرستی جلسه‌ تربیت ذاکران و مداحان شهرستان قم را بر عهده داشته است.

حاج ملاحسین در شهر قم، محله چهل اختران به دنیا آمد. از دوران کودکی نزد شیخ غلام حسین کرمانشاهی مشغول یادگیری قرآن شد، همزمان با یادگیری مفاهیم قرآنی در مکتب‌خانه نیز درس می‌خواند، وی یک مداح تمام عیار بود، از نظر چهره، قد، قامت، صدا، سواد، اطلاعات و اخلاص عالی بود و به عبارتی دیگر هر آنچه را که یک مداح و ذاکر اهل‌بیت به آن نیاز داشت، دارا بود.

 به نماز اول وقت و آن هم به جماعت عشق و علاقه خاصی داشت، به طوری که همیشه پشت سر میرزا ابوالفضل زاهدی در مسجد امام به نماز می‌ایستاد، کسانی که به دنبال ملا مولوی بودند، خوب می‌دانستند که در مسجد امام و آن هم در نماز اول وقت حتماً ایشان را پیدا خواهند کرد.

علاقه‌ آیت‌الله زاهدی به شعرهای حاج مولوی

این پیرغلام اهل‌بیت(ع) یکی از مریدان حاج میرزا ابوالفضل زاهدی(1) بود، جالب اینجاست که حاج میرزا از شعری او لذت می‌برد و مرحوم ملاحسین هم از کلمات و از دانش و سواد ملا. بعدها که حاج میرزا فوت کرد، ملاحسین با دیگر علما مانند «سید عباس کاشانی»(2) ارتباط گرفت.

مرحوم مولوی، جزو نادرترین مداحان کشور بود که در جلسه مداحی خود به بحث تفسیر قرآن می‌پرداخت - وی تفسیر قرآن را از حاج میرزا ابوالفضل زاهدی فرا گرفته بود-  این شیوه ایشان بعدها به عنوان الگویی برای مداحان مطرح شد، به گونه‌ای خیلی از بزرگان مداحی کشور از آن تبعیت کردند.

تسلط این پیرغلام اهل‌بیت در شعر و ادبیات به گونه‌ای بود که در هر سخنی و در هر مقوله‌ای چند بیت راجع به آن موضوع می‌خواند که نشان از هوش و ذکاوت بیش‌ از اندازه ایشان داشت.

بیشتر از همه اشعار مرحوم حاج یحیی اصفهانی و حافظ استفاده می‌کرد، با این حال تنها به اشعار یک شاعر اکتفا نمی‌کرد و سعی می‌کرد بهترین اشعار را پیدا کند که همه این موارد نشان می‌دهد بسیار اهل مطالعه بوده و خوب درک می‌کرد، می‌شنید و بیان می‌کرد، به عبارتی دیگر مرحوم مولوی از همه نظر «شیخ الشعرا» بوده است.

یکی از خصوصیت‌های «حاج ملا حسین مولوی»، حساسیت ایشان به برخی روضه‌هایی بود که خیلی مؤدبانه خوانده نمی‌شد، به طوری که در جلسه‌ای هنگامی که یک مداحی گفت: اموال امام حسین(ع) را به غنیمت بردند، ملا یک مرتبه ناراحت شد و گفت: غنیمت نه! غارت؛ غنیمت چیزی است که مسلمین از کفار می‌گیرند، غارت آن چیزی است که به زور می‌گیرند.

مردم‌داری ایشان زبانزد خاص و عام بود، اگر در مجلس عزاداری اهل‌بیت اگر کسی می‌خواست کوچک‌ترین کاری انجام دهد که در شأن مجلس نباشد، ملاحسین با یک نگاه تند فرد را مجاب می‌کرد و او ساکت در گوشه‌ای می‌نشست.

البته با این همه جذبه، مرحوم مولوی چنان در برابر مردم خاضع و فروتن بود که وقتی کودکی به نزد او می‌رفت و سلام می‌کرد، با گرمی جواب او را می‌داد که گویی با یک مداح هفتاد ساله سلام و علیک می‌کند.

خاطره غلامرضا سازگار از اولین دیدارش با ملاحسین مولوی

غلامرضا سازگار مداح اهل‌بیت که افتخار شاگردی حاج ملا حسین مولوی را داشته است، درباره نحوه آشنایی‌اش با استاد مولوی و تاثیرگذاری ایشان این چنین می‌گوید: «حدود 16- 17 سالم بود که در مسجد آلوچو قم که محل تولد خودم هم هست، در شب ولادت حضرت ابوالفضل(ع) مرحوم حاج مولوی دعوت بودند و ما در آن مجلس خواندیم، بعد از اینکه خواندم، آن قدر پدرانه ما را تحویل گرفتند و چنان مردم دوستی و تواضع و مهربانی حاج مولوی در من اثر گذاشت که الان هم شیرینی‌اش را حس می‌کنم، گفت: تو تا حالا کجا بودی، من باید شما را ببینم، شما باید بیایید پیش من، به قدری ایشان بزرگواری فرمود که من شیفته ایشان شدم و از آن روز به بعد در جلسه ایشان شرکت می‌کردم».

قهرمان مداحی از منظر شیخ المادحین

با اینکه مرحوم ملاحسین  از صدای خوبی برخوردار بود، ولی اگر کسی صدایش خوب نبود از مداحی منعش نمی‌کرد، چون اعتقاد داشت که صدا سرمایه‌ای نیست که انسان خودش به دست بیاورد، بلکه صدا چیزی است که خداوند به انسان می‌دهد.

گاهی می‌شد، افرادی می‌آمدند که صدای خوبی نداشتند، ولی ملا حسین می‌گفت: اگر صدا ندارید می‌توانید شعر و مطلب خوب بگویید، با این وجود مشاهده می‌شد که برخی افراد را که صدای خوبی نداشتند را قهرمان مداحی خطاب می‌کرد، مثل «شیخ عباس نجار» که خیلی محفوظات داشت!

نقل می‌کنند در شبی که می‌خواست فوت کند (تابستان سال 1374) به خانه سید عباس کاشانی آمد و گفت: آقا سید عباس! من خیلی شما را اذیت کرده‌ام، من را حلال کن.

روایت لحظه وفات مرحوم مولوی به روایت آیت‌الله سید عباس کاشانی

آقا سید عباس گفت: من فکر کردم کسی از جانب من حرفی به حاج مولوی زده است، ملا حسین گفت: من بروم در این اتاق نماز بخوانم، دیدم ملا دیر کرد، رفتم و دیدم که ملا تسبیحش در دستش است و معلوم است، در حالی‌که داشته تسبیح می‌گفته، تکیه به دیوار داده و جان به جان آفرین تسلیم کرده است.

بعدها سید عباس مرحوم مولوی را در خواب می‌بیند که عصا در دست دارد و عبا را در دستش انداخته و دارد می‌رود، از او می‌پرسد: کجا می‌روی؟ گفت: حضرت زهرا(س) از من دعوت کرده است و هفته‌ای دو شب می‌روم و برای حضرت زهرا(س) روضه امام حسین(ع) می‌خوانم.

مزار این پیرغلام اهل‌بیت در قبرستان شیخان قم قرار دارد.

آری «ملا حسین مولوی» شیخ الشعرا و المادحین زمانی که در حال خواندن نماز اول وقت و ذکر تسبیحات حضرت زهرا(س) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد، خداوند روحش را شاد و قرین رحمتش کند.

۵
از ۵
۱۶ مشارکت کننده