عمل نیک در کلام امام کاظم علیه السلام

 

عمل نیک در کلام امام کاظم علیه السلام

مام کاظم به عنوان ابوالحسن مطلق، در کتاب های حدیث وقتی گفته شد ابوالحسن و مقید نشد، ابوالحسن مطلق امام کاظم(سلام الله علیه) است. گاهی هم به عنوان ابوالحسن ماضی از او یاد می کنند. وجود مبارک امام کاظم(سلام الله علیه) از این بیان نورانی قرآن کریم حداکثر بهره را بُرد. از امام صادق رسیده است که پسرم هنوز به امامت نرسیده بود، گفت: آنچه بین دفّتین (قرآن کریم) و مصحف است؛ یعنی حقایق قرآن را امام کاظم می داند. در زمان حیات امام صادق(سلام الله علیهما) فرمود: این فرزندم آنچه را در قرآن کریم است، می داند و مستحضر هستید که آنها از مراتب و بطون و لایه های پنهانی آیات قرآن کریم هم بهره های فراوانی بردند.

همه ما می دانیم که اگر کسی در راه خدا خدمتی انجام بدهد، خدا جبران می کند؛ اما این را وجود مبارک امام کاظم و بعدها هم وجود مبارک امام جواد(سلام الله علیهما) خوب توضیح دادند. فرمودند اگر کسی در راه کار خیر قدم بردارد: «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیةِ»این بیان نورانی امام کاظم و همچنین امام جواد(سلام الله علیهما) است. یعنی درست است اگر شما شنیدید که اگر کسی کار خیر بکند در راه خیر قدم بردارد، خدا جبران می کند؛ ولی نمی دانید که چه وقت جبران می کند و چطور جبران می کند!

یک وقت است که یک قلوه سنگی در یک باغی در اثر باران فرو رفته در این خاک است، این سنگ را که شما بردارید تا جای او پُر بشود، چند ماهی طول می کشید. یک وقت است که یک شطّ روانی و یک نهر روانی مثل این چشمه انار روان است، شما یک سطل آب که بردارید همان وقت جایش پُر می شود. این طور نیست که بعدها صبر بکند جایش خالی باشد. اینها فرمودند اگر شما در راه خدا قدمی برداشتید، حالا او را توسعه می دهید، همان وقت خدا او را پُر می کند؛ منتها شما دیر متوجه می شوید. این طور نیست که خلف و جانشین او بعدها پُر شود؛ نظیر آن قلوه سنگی که گرفتید چند ماه طول می کشد تا جای او پُر شود.

الآن شما یک سطل آب که از این چشمه روان بردارید و از این نهر بردارید، همان وقت جایش پُر است. فرمود ذات أقدس الهی این طور پُر بکند نه اینکه بعدها پُر بکند، شما بعدها می فهمید. هیچ ممکن نیست! آن گاه این را توضیح دادند، فرمودند یک وقت است که کسی مالی را در راه خدا خیر می کند، این سبک ترین و کم ارزش ترین کار است، چون گذشت از مال خیلی مهم نیست. یک وقت است که به او اهانت شده است، حرف تلخی زدند او رنجید، او اگر فوراً این سخا را داشته باشد، این جود را داشته باشد، ببخشد، دیگر غده بدخیم طلاق و امثال طلاق ما در جامعه نداریم. این ده برابر آن پول اثر دارد. پا گذاشتن روی غرور کار مهمی است. گذشت اخلاقی کار مهمی است. آن وقت ما نه در دستگاه قضایی پانزده میلیون پرونده داریم، نه طلاق داریم و نه مانند آن.

انسان جواد و بخشنده آن است که از بی ادبی دیگری بگذرد، از اهانت دیگری بگذرد، یعنی پا بگذارد روی غرور خود و این حق خود را بگذرد؛ این می شود سخا و خدا همان آن پُر می کند. اگر همین یک جمله امام جواد و امام کاظم(سلام الله علیه) بود، ما طلاقی نداشتیم. شوهر یک حرف می زند، فوراً می رنجد. او یک حرفی می زند، این می رنجد. هیچ کدام هم گذشت ندارند؛ آن وقت می شود این غده بدخیم. آن وقت دو طرف تا زنده اند افسرده زندگی می کنند. ما وقتی وارد حرم مطهر ائمه شدیم، در و دیوار را می بوسیم، حق هم با ماست، این کار را هم می کنیم و باید هم بکنیم، برای اینکه اینها ما را تربیت کردند.

وجود مبارک امام فرمود: خانه ای که با طلاق ویران شده به این آسانی ساخته نمی شود. این نظیر بافت فرسوده شهر نیست که شهرداری بسازد. فرمود اگر  خدای ناکرده  خانه ای با طلاق خراب شد به این آسانی ساخته نمی شود. این را که ما در و دیوار این حرم را می بوسیم! حضرت فرمود شما ببخشید، تمام این مؤسسات خیریه را می دانید افراد خیر ساختند. بخشودن از مال، حسینه ساختن، مسجد ساختن، راه ساختن کار با فضیلتی است؛ اما هنر نیست. هنر آن است که انسان روی غرور پا بگذارد. این بیان نورانی امام کاظم است که اگر مرد هستی روی غرور خود پا بگذارد که دعوا نشد؛ نه به دادگستری بکشد، نه به طلاق بکشد. یک کم صبر بکند، بعد آن حل می شود. جامعه را گذشت اخلاقی اداره می کند، این بیان نورانی امام کاظم است که امروز روز عید اوست. فرمود همان وقت خدا جبران می کند؛ اما دیر به شما می رسد؛ منتها حالا شما بررسی نکردید. اگر کسی از نهر روان چیزی بردارد همان لحظه جایش پُر می شود، هیچ ممکن نیست. فرمود خدا معطل چیزی که نیست، فرمود ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ معاذ الله  معطل چیزی است؟ امکاناتی ندارد؟ یا دیر شما متوجه می شوید؟

شما یک وقت خطری پیش آمد، گذشتید و آبروی خود را نثار کردید، جای دیگر او آبروی شما را ده برابر تأمین می کند به یک مقامی می رسید خیال می کنید که خودتان زحمت کشیدید به این مقام رسیدید، این نیست. کار به دست دیگری است. «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیةِ»؛ این مسایل اخلاقی است. به امام کاظم(سلام الله علیه) عرض کرد خدایا تو را به اندازه علمت من شکر می کنم. فرمود چرا این تعبیر را کردی؟ مگر علم خدا اندازه دارد؟ تو باید بین صفت ذات و صفت فعل فرق بگذاری. فعل خدا محدود است، اندازه دارد، نه علم خدا؛ ذات داریم نامحدود صفات ذات داریم نامحدود؛ فصل سوم فعل خداست، فعل خدا مقطعی است، گاهی می دهد، گاهی کم می دهد، گاهی اینجا می دهد، گاهی آنجا می دهد. فرمود بگو «الحمد الله مُنْتَهَی رِضَاه»، نه «الحمد الله منتهی علمه»؛ علم خدا که حدّی ندارد.

اینکه گاهی گفته می شود تا خدایی خدا هست! این تعبیر ناروایی است که امام کاظم جلویش را گرفته، مگر او «تا» دارد؟ «إلی» دارد؟ «حتی» دارد؟ «حد» دارد؟ یک چیزی که نامحدود است، «إلی» و «حتی» و امثال آن ندارد، تا شما بگویید «الحمد لله منتهی علمه». فرمود بگو «الحمد الله مُنْتَهَی رِضَاه»! وجود مبارک امام کاظم فرمود ما یک تدبیر داریم یک تعطیل. کار خدا هیچ وقت تعطیل نبود، نیست و نخواهد شد. او «دائم الفیض علی البریة» است. «دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ»است؛ «تا» و «حتی» دارد، مقطعی است؛ اما تمام شدنی نیست. فیض خدا تمام نشدنی نیست، فیض خدا تعطیل هم نیست؛ اما تدبیر خدا گاهی به دادن است، گاهی به ندادن است. الآن شما باید بین تعطیل و تدبیر به منع فرق بگذارید و آن این است که از حضرت سؤال کردند که خدا جواد است؛ یعنی چه؟ فرمود «فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ»؛ [9] فرمود اگر یک چیزی را داد، معلوم می شود مصلحت است، جود است. اگر چیزی را نداد هم بخشش او در ندادن است؛ مثل اینکه شما یک کارد تیز را به بچه نابالغ نمی دهید، یک موتور تندرو را به یک نوجوان نابالغ نمی دهید، این ندادن بخشیدن است؛ سخا و کَرَم است. کَرم در این است که شما وسیله قتّال را به دست این آقا ندهید. فرمود آن که داد، بخشش خداست، آنچه را هم که نداد، باز بخشش خداست، چون او می داند به چه کسی بدهد و چقدر بدهد و چطور بدهد. فرمود: «فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ». الآن این نوجوان خیلی گریه می کند از پدر و مادرش موتور می خواهد، این پدر و مادر بخشش آنها در این است که به او موتور ندهند. یا ابزار کار و آن کارد تیز را به دست آن کودک ندهند، ولو آن کودک گریه می کند و می خواهد.

فرمود آنجا که نمی دهد دارد جود می کند. پس بین ندادن در حوزه تدبیر با تعطیل فرق است. یک وقت است می گویید خدا کاری در عالم نمی کند، این  معاذالله  نیست. او «دائم الفیض علی البریة» است، «دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ» است، از دعاهای نورانی شب های جمعه همین است که او «دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ» است؛ اما حالا که دارد اداره می کند تدبیر می کند به یک کسی بیشتر می دهد، چون می داند این عُرضه دارد می تواند اداره کند و از جا در نمی رود. به یک کسی کمتر می دهد برای اینکه می داند این سقوط می کند، پرواز بی جا دارد. فرمود «فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ»، چون اگر نداد در اثر بُخل نیست، در اثر امساک نیست، در اثر جود و بخشش است، می داند مصلحت این نیست.

اینها بیانات نورانی وجود مبارک امام کاظم(سلام الله علیه) است، این بیان نورانی هم از امام صادق(سلام الله علیه) نقل کنیم. امام صادق(سلام الله علیه) برای معرفی امام هفتم، یعنی امام کاظم از جریان غدیر و حجة الوداع و خطبه غدیر یاد کرد. فرمود همان طوری که وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) علی بن ابی طالب را که جانشین او بود، معرفی کرد، بر مردم حجت تمام شد، من هم جانشین خودم امام کاظم را معرفی می کنم تا حجت بر مردم تمام شود؛ بعد فرمود بعد از من امام هفتم، همین کاظم است، همین کسی است که بین آیات اول تا آخر قرآن، بین دفّتی القرآن  دفّه این جلد را می گویند دفّتی القرآن یعنی آنچه که بین این دو جلد هست؛ یعنی کل قرآن را او بلد است و معصوم است و آگاه است و مدیر شماست و مدبّر شماست. این کارها را وجود مبارک امام صادق را کرده است و آن کارهایی که وجود مبارک امام صادق در عصر منصور دوانیقی انجام می داد، امام کاظم(سلام الله علیه) تبیین کرد، تعلیل کرد، دنبالش را گرفت.

۵
از ۵
۲۱ مشارکت کننده